سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۶ ب.ظ
نوشته های شبانه
ماه برای مویه های من است
که این همه بی طاقت می تابد.
من دیری ست که دست دنیا را خوانده ام
اما هیچ ردپایی از تو اینجا نیست
نه راه ، نه کوچه، نه کوه، نه کلمات
پس منزل ات کجاست؟
من باز هم به همین بادیه باز خواهم گشت
ایوب را من از مراثی خود تحمل و ترانه آموخته ام
من فقط برای با تو بودن روزی ست، که نمرده ام هنوز.
" سید علی صالحی "
همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد
خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد
چه زیباست که در اندیشه مان
دوست داشتن است …
یادش بخیر
23:42:24
2017-09-26
۹۶/۰۷/۰۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.