من به خود میبالم..
من به خود میبالم که در این گوشه دنیا به امیدی زنده ام که فقط
خود میدانم،نه عشق هست نه آرزو چرا که عشق را هوس گرفته و
آرزو را روزگار!
من به خود می بالم که در این گردی اعجاب انگیز به خود وابستم،
من ساده ام ساده تر از بی رنگی پاکم پاکتر از یکرنگی من
خودمم خود خودم خودمم
من به خودم میبالم که دست نیافتنی ام حتی اگر یک فوطی نوشانه
باشم و دست رد زدم به ...
میبالم که خودم را دوس دارم اندازه دنیا و حصاریست بین من و تو،
من عاشق خوشحالی و شادی و شورم ..
دوس دارم که همگی شاد بمانیم بدونه گریه بدونه غم و غصه
بدونه طعنه از روی خشم...
به که گویم که دلم می خواهد آسمان باشیم نه ابر...
کاش سهراب مرا میفهمید تا به جای تاشقایق هست زندگی باید
کرد می گفت تا دل شادی هست زندگی باید کرد چرا که شقایق ها
باختن بازی این دنیا را و چنان له شدن در زیر پای احساس و هوس
که دگر جانی برای عاشق شدن نماند .
چه خوب است آدمها یک نفر را هر روز دوست داشته باشند
نه...هر روز یک نفر را....!!
ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ زبانت ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ ،
و ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ ،
ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ ...
20:06:10
2017-10-12
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.