سه شنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۰۸ ب.ظ
چکاوک
وقت سحر، چکاوک کوچک
شاد و سبک، نغمه پراکنده
در ذهن و. خاطر من ، او
روح و خرم و شادی است
او یک پرنده کوچک نیست
جان فرشته ای است زعالم جان ها
شیرین ترانه ی دلکش را
هدیه آورد بر ما
بر پرده دلم ، با شوق
نقش میزند با لحنی خوش
راهی به آسمان ها
راهی پر از ترانه و امید
همراه قصه های بلندی که
در یاد ، گشته فراموش ، گاه .....
پ ن
آن که می گوید دوستت می دارم
خنیاگر غمگینی ستکه آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار کاکلی شاد در چشمان توست
هزار قناری خاموش در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود
آن که می گوید دوستت دارم دل اندوهگین شبی ستکه مهتابش را می جوید
ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره ی گریان در تمنای من
یادش بخیر
23:30:47
2023-02-28