دریا باش(2)
با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به
دریانگاه کن.
پایت بر آبهای دریا و بالهایت گسترده در
افق زیبا
و باز هم
جسورانه به دریا نگاه کن.
دریا باش
حالا دیگر باید خودت را جزئی از دریا بدانی،
آری اگر خوبِ خوب در خود غوطهور شوی.
میبینی حالا خود تو هم دریایی،
دریایی زیباتر از این دریایی که تا به حال نظاره گرش بودی.
تو دیگر دریا شدهای؛
آبیتر، آرامتر، تو دریایی شدهای؛ آبی آرام،
زیبای غرورانگیز،
جسور مهربان، قدرتمندی بامعرفت و پرتلاطمی امن؛
تو دیگر دریایی هستی آبیتر، سخاوتمندتر،
قویتر و زیباتر، هروقت خوب به خوبیهای
اطرافت نگاه کنی،
خیلی بهتر از آنها خواهی شد یعنی
میبینی که تو هم دارای همهی آن
خوبیهایی هستی
که محو تماشایشان میباشی.
باور کن تو حالا از دریا هم دریاتر شدهای،
دریایی که میداند و میبیند و میفهمد که
دریاست.
دریایی که میداند زیباست، قدرتمند است،
مفید است، خلقتش بیعیب و نقص و
هدفمند است،
آمدهایم که دریا باشیم با تمامی خوبیها.
قدرتی که دریا دارد، غیرقابل تصور است ولی
ولی او به ساحلِ آرمیده در کنارش ظلم نمیکند،
با او یار و همراه است، به زیباترین شکل ممکن،
همدیگر را مهربانانه و خالی از هر کینه و
عداوتی در آغوش می گیرد.
سرودهای عاشقانهی دریا و ساحل را،
آنها در کنار هم ترانهی آرامش و آسایش
میخوانند.
نه دریا فخر به بزرگی و پهناوری و دارندگیاش می ورزد.
و نه ساحل به کوچکیاش سر خجلت فرود میآورد،
نه دریا بر ساحل خشم میگیرد نه ساحل بر دریا سخت؛
هر موجی که به ساحل میآید، حاوی پیام
مهربانانهی دریاست
"صدها و هزاران هزار سرود و ترانهی مهر،
عشق و دوستی"
و هر موجی که از ساحل به دریا بازمیگردد،
حامل
بهترین و عاطفیترین پاسخهاست.
دوست خوب من، به دریا نگاه کن و دریا شو
چون دریا، آرام، زیبا، قدرتمند، مهربان و سخاوتمند.
حالا دیگر به جای نگاه کردن به دریا، خودت دریا
باش. همان گونه آرام، به همان اندازه مقتدر ومهربان.
23:04:31
2016-12-23