نگرانت هستم
گاهی نباش...
خودت را بردار و کمی دورتر از قافله بایست...
وجودت را از همه ی آدم های اطرافت دریغ کن
ببین چه کسی نبودنت را حس می کند؟!
چه کسی حواسش به حال و احوالات توست؟!
سکوت کن و منتظر بمان...
و ببین کدام آدمِ با معرفتی برایِ پیدا کردنِ تو،
پس کوچه های تنهایی ات را زیر و رو می کند؟
کدامشان نگرانت می شود!
و اصلا چه کسی، برای نگه داشتن تو...
به خودش زحمت می دهد؟
اگر نبودی و دیدی...
آب از آب روزمرگی هایشان تکان نخورد،
تعجب نکن!
رسم آدم ها همین است...
اگر بودی که هیچ...
اگر نبودی، دیگران هستند...
این تویی که باید عاقل باشی...
و خودت را...
برای چنین جماعت بی تفاوت و بی عاطفه ای،...
خرج نکنی...!
نرگس صرافیان
نگران دست های من نباش
بعد از تو
آشیانه هیچ پرستویی نخواهد بود..
گاه انکس که به رفتن چمدان میبندد
رفتن نیست
دو چشم نگران میخواهد
از دیگران شکایت نمی کنم
بلکه خودم را تغییر می دهم،
چرا که کفش پوشیدن راحت تر از
فرش کردن دنیاست.
مبارزه انسان را داغ می کند
و تجربه انسان را پخته می کند!
هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته اى دیگر خام نمی شود!
رسم آدم...
دل ما رو خون کردی با این خاطره بازیت
عالی بود بیشتر بنویس :))