آنچه گذشت

هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من
  • آنچه گذشت

    هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من

مشخصات بلاگ
آنچه گذشت

تمام افرادی که به موفقیتی بزرگ دست یافته‌اند، حداقل یک بار تا یک قدمی سقوط رفته اند، و برخی از آن‌ ها حتی سقوط کرده و دوباره برخواسته‌ اند.
همه به شما می‌گویند: “روز خوبی داشته باشید”. اما حقیقت این است که هیچ‌ کس نمی‌ تواند روز خوبی داشته باشد… اما می‌ تواند آن را خلق کند!
روزهای خوب را باید ساخت… اضطراب فردا را خالی از اندوه نمی‌کند، بلکه امروز را خالی از قدرت می‌ نماید.

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۳۸ ب.ظ

حال خوب ساختنیه

 


می دونی محاله یه روز صبح یکی درِ خونه رو بزنه

یه جعبه بگیره جلوی آدم و بگه بفرما حال خوب!

حال خوب ساختنیه.

دست کن ته خورجین دلتنگیا و زخما و بالا پایینای زندگیت،

یه کم حال خوب از توش بکش بیرون.

نمیگم آسونه

نمی گم اشتباه نکن،

زمین نخور، اشک نریز، کم نیار

نمی گم جلوی یه حسرتایی رو می شه گرفت

نمی گم همیشه‌ی خدا علی بی غم باش، که نمیشه؛

اصلا غم واسه اینه که به آدم عمق بده.

به قول یه بنده خدایی که می گفت درست بعد از اتفاق بود

که فهمیدم اون لحظه ها که خنده میسر بود

باید از ته دل و با صدای بلند می خندیدم،

چه حیف که کم خندیدم!

اونایی که از عمق زخم هاشون شادی بیرون کشیدن

قدر لحظه لحظه‌ی زندگی رو بیشتر دونستن.

نه که فکر کنی از بدو تولد آدم های قدرتمندی بودن،

نه... اونا این قدرت رو بعد از هر زخمی،

ذره ذره در خودشون پرورش دادن.

در لحظه هایی که امکان حال خوب رو داری حضور داشته باش،

براش سنگ تموم بذار.

دنیا همیشه بلبشوئه،

بهونه واسه دلگیری زیاده و فرصت کم،

تنهایی از رگ گردن به آدم نزدیکتره و انتظار هیچ دردی

رو دوا نمی کنه؛

فقط خودتی که می تونی پازل بعضی لحظه هارو جوری بچینی

که یه کم عشق کنی.

یادت نره که هر چقدر دنیا سخت بگیره حق توئه که توش عشق کنی،

حق گرفتنیه

حال خوب ساختنیه

 

| پریسا زابلی پور |

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۹ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۳۸
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۰۵ ق.ظ

ما بی نظیرترین نسلیم

نسل

ما سال ۱۴۰۰ و قرن جدید را هم خواهیم دید.

ما بی‌نظیرترین نسلی هستیم که نه قرنها پیش

و نه قرنها بعد کسی آن را تجربه می‌کند.

 ما نسل انتقال هستیم.

نسلی که پیوند دهنده‌ی آخرین نسل سنتی


و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.

نسلی هستیم که هم خانواده‌ی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده

کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.

نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کم‌کم با آن غریبه شد.

نسلی هستیم که همسایه  و هم محله‌ای بخش مهمی

از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمی‌شناسد.

▪️نسلی هستیم که پای تلویزیون‌های کوچک سیاه و سفید،

ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم

و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامه‌های مختلف،

تلویزیون‌های چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.

نسلی هستیم که خوابیدن‌های چند نفره کنار هم را تجربه کردیم

و نسلی را دیدیم با اتاق خواب‌های مخصوص.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۰۵
barsam mohamadee
شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۰۸ ق.ظ

صد سال تنهایی

قسمتی از وصیت نامه گابریل گارسیا مارس

و این هم خداحافظی یا وصیت نامه

یکی از غول های ادبیات قرن بیستم و برنده جایزه نوبل ادبیات ،

خالق کتاب صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ،

به سرطان لنفاوی مبتلا بود و می دانست

عمر زیادی برایش باقی نیست ،

بخوانید چگونه در این نامه کوتاه از جهان

و خوانندگان خود خداحافظی می کند :

اگر پروردگار لحظه ای از یاد می برد

که من آدمکی مردنی بیش نیستم

و فرصتی ولو کوتاه برای زنده بودن به من می داد

از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده می کردم ؛

به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمی راندم

اما یقیناً هرچه را می گفتم فکر می کردم ؛

هرچیزی را نه به دلیل قیمت که به دلیل نمادی که بود بها می دادم ؛

کمتر می خوابیدم و بیشتر رویا می بافتم ،

زیرا در ازای هر دقیقه که چشم می بندیم ۶۰ ثانیه نور از دست می دهیم ؛ راه را از همان جایی ادامه می دادم که سایرین متوقف شده بودند

و زمانی از بستر برمی خاستم که سایرین هنوز در خوابند ؛

اگر پروردگار فرصت کوتاهی دیگر به من می بخشید ،

ساده تر لباس می پوشیدم در آفتاب غوطه می خوردم

و نه تنها جسم ، که روحم را نیز در آفتاب عریان می کردم ؛

به همه ثابت می کردم که به دلیل پیر شدن نیست

که دیگر عاشق نمی شوند ،

بلکه زمانی پیر می شوند که دیگر عاشق نمی شوند ؛

به بچه ها بال می دادم اما آنها را تنها می گذاشتم ،

تا خود پرواز را فرا گیرند ؛

به سالمندان می آموختم با سالمند شدن نیست

که مرگ فرا می رسد ،

بلکه با غفلت از زمان حال است.....


02:24:01

2021-03-13
02:23:5002:23:52

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۰۸
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۰۵ ق.ظ

معطر بودن ذات و طبیعت گلهاست

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،


باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای


"
پس نیکی را بکار،


بالای هر زمینی


و زیر هر آسمانی….


برای هر کسی... "


تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!


که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند


اثر زیبا باقی می ماند،


حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد.

گلهایی که در انتهای جنگل می رویند ....


عطر خودشان را منتشر میکنند

چه کسی آنجا باشد تا از آنها قدردانی کند ...

چه نباشد
چه کسی از کنارشان بگذرد ....


چه نگذرد


معطر بودن ذات و طبیعت گلهاست


درست مثل آدمهایی که وجودشان سراسر عشق و محبت است


آنهایی که بی هیچ توقعی لبخند می زنند و مهربانند...

دریا


01:16:10

2021-03-08

ف

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۰۵
barsam mohamadee
جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۳۵ ب.ظ

شطرنج----انالیز

 


زندگی مثل بازی شطرنج است

هرچه بیشتر مهره ها رو بشناسی

و موقعیت ها رو بهتر درک کنی کمتر فرصتها را از دست می دهی

و اگر یک کم تمرکزت بیشتر باشه حتما برد با تو خواهد بود ...

وقتی آگاهانه وارد محیط مهره ای می شوی

مورد هدف قرار گرفته و حذف می شوی.

مانند زندگی که باید مواظب باشی

به قلمرو کسی بدون آگاهی وارد نشوی

 

زندگی مثل بازی شطرنج میمونه!

اگه بلد نباشی همه می خوان یادت بدن

وقتی هم که یاد گرفتی همه می خوان شکستت بدن..

زندگی ما آدم ها مثل شطرنج میمونه

مثل یک صفحه ی بزرگ شطرنج که در آن مهره ها ی مختلف

هر کدام مثل یک بخش از زندگی هستن. 

سعی کنید از فرصت های زندگی بهره و سود ببرید

و وقت خود را به پوچی هدر ندهید

صفحه شطرنج: نماد زندگی. صفحه شطرنج همانا بازی سرنوشت

و زندگی است.

مهره شاه: نماد زندگی.

چون وقتی مات بشی بازی را باید از اول شروع کرد.

مهره وزیر: نماد آزادی. چون آدم همیشه باید آزاد باشه.

مهره رخ: نماد حق. چون آدم میتونه حق خود را بگیره.

مهره اسب: نماد تندرستی و سلامتی،

چون وقتی آدم بدنش سالم باشه خوب میتونه حرکت کنه.

مهره فیل: نماد خوشی و سرحالی .

چون وقتی آدم خوش و سرحال باشه مانند فیل است.

مهره پیاده: نماد آبرو.

چون وقتی آدم آبرو داشته باشه کسی به اون صدمه نمی زنه.

انالیز یک بازی شطرنج

روی لینک زیر کلیت کنید با موس حرک ها را کنترل کنید

باسپاس  امیدوارم مورد توجهتان قرار گیرد

https://lichess.org/tv

دریاف


ت

21:00:44

2021-03-05

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۵ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۳۵
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۰۵ ق.ظ

خوشحالم که هستی

قوی کسی است که, نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،

 

 

و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!

 

 

هر گاه زندگی را جهنم دیدی, سعی کن پخته از آن بیرون آیی...

 

 

سوختن را همه بلدند!!

 

 

زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!

 

 

با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...

 

 

یکی رفت و، یکی موند و،یکی از غصه هاش خوند و

 

 

یکی برد و، یکی باخت و، یکی با قسمتش ساختو

 

 

یکی رنجید، "یکی بخشید" یکی از آبروش ترسید

 

 

یکی بد شد، یکی رد شد، یکی پابند مقصد شد

 

 

تو اما باش،"خدا اینجاست...!!

 

 

با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،

 

 

فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،

 

 

و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،

 

 

هر آن ممکن است شبی فرا رسد،

 

 

و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،

 

 

پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،

 

 

و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :

 

 

خوشحالم که هستی....

 

 

 

 00:40:34

2021-03-04

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۴ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۰۵
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۳۰ ق.ظ

خیالبافی

 

این جا آنقدر شاعرانه دروغ می گویند

و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند


که نمیدانم


در این سرزمین

با اینهمه فریب


چگونه ست که دلم هنوز خواب باران را دوست دارد!

 

 

آدم ها یک بار عمیقاً عاشق می شوند


چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند ...


اما بعد از همان یک بار،


ترس ها آنقدر عمیق می شوند


که عشق دیگر دور می ایستد .

 

ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ


ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡِ ﺳﺎﺩﻩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﺖ ﯾﮏ


ﺧﯿﺎﻝِ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﻧﺒﺎﻓﯽ ...


**ﮐﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﻧﮑﻨﯽ،


ﻣﯽ ﺑﺎﺯﯼ ..


ﮐﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ، ﺍﺯ ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ


ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯼ ﻣﻨﻄﻖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ...


ﮐﻪ ﺳﺮ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩِ ﺗﻌﻬﺪ، ﯾﮏ ﻫﻮﺱِ ﺷﯿﺮﯾﻦ


ﭼﺸﻤﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ...


ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ


ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﻎ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺰﯾﺰ


ﺑﻤﺎﻧﯽ ...


ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺮﯼ


ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ...ﻭ ﭼﻪ ﺣﯿﻠﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ


ﺁﻭﺭﺩﻥ ...


ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺑﻬﺎﻡ ﺑﺎﺷﯽ، ﻧﻪ


ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺏِ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ...


ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻼﻫﺖ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ


ﺑﭽﺴﺒﯽ، ﻧﻪ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ...


ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ


ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﭗ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ،باز هم تنهایی


ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺳﺖ


ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﯼ بارویی گشاده

ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻢ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ نمیدانی....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۳۰
barsam mohamadee