آنچه گذشت

هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من
  • آنچه گذشت

    هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من

مشخصات بلاگ
آنچه گذشت

تمام افرادی که به موفقیتی بزرگ دست یافته‌اند، حداقل یک بار تا یک قدمی سقوط رفته اند، و برخی از آن‌ ها حتی سقوط کرده و دوباره برخواسته‌ اند.
همه به شما می‌گویند: “روز خوبی داشته باشید”. اما حقیقت این است که هیچ‌ کس نمی‌ تواند روز خوبی داشته باشد… اما می‌ تواند آن را خلق کند!
روزهای خوب را باید ساخت… اضطراب فردا را خالی از اندوه نمی‌کند، بلکه امروز را خالی از قدرت می‌ نماید.

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۱۰:۵۹ ب.ظ

میخواهم به خانه سالمندان بروم

*دارم به خانه سالمندان میروم*

این متن توسط یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه سالمندان به نگارش در آورده است:

*دارم به خانه سالمندان می روم، مجبورم....*

وقتی زندگی به نقطه ای میرسد که دیگر قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هایت به نگهداری از فرزندان خودشان مشغول اند و نمی توانند ازتو نگهداری کنند،

این تنها راه باقی‌مانده است.

خانه سالمندان شرایط خوبی دارد: اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی، غذای خوشمزه، خدمات هم خوب است.

فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست.

حقوق بازنشستگی من به سختی می تواند این هزینه را پوشش دهد.

البته اگر خانه ی خودم را بفروشم به راحتی از پس هزینه اش برمی آیم.

می توانم در بازنشستگی خرجش کنم؛ تازه ارث خوبی هم برای پسرم بگذارم.

پسرم می گوید : «پول ها و اموالت باید به خودت لذت بدهد. ناراحتِ ما نباش.»

حالا من باید برای رفتن به خانه سالمندان آماده شوم.

به هم ریختن خانه خیلی چیزها را دربرمی گیرد

جعبه ها، چمدان ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگی است، لباس ها و لوازم خواب برای تمام فصول.

از جمع کردن خوشم می آمد.

کلکسیون تمبر، ده ها نوع قوری دارم. کلکسیون های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل.

 

عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتاب است. انواع شیشه بطری مرغوب خارجی.

از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم.

دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که می شود دریک آشپزخانه پر تصور کرد.

ده ها آلبوم پر از عکس و...

به خانه پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران می شوم.

خانه سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی دارد.

 

دیگر جایی برای آن همه وسایلی که یک عمر جمع کرده ام ندارد.

 

یک لحظه فکر می کنم مالی که جمع کرده ام، دیگر متعلق به من نیست.

در واقع این مال متعلق به دنیاست.

به این ها نگاه می کنم، با آن ها بازی می کنم، از آن ها استفاده می کنم، ولی نمی توانم آن ها را با خودم به خانه سالمندان ببرم.

می خواهم همه اموالم را ببخشم، ولی نمی توانم؛ هضمش برایم  مشکل است.

از طرفی بچه ها و نوه هایم برای کارهایم و این همه چیز جمع آوری شده ارزش آنچنانی قائل نیستند.

به راحتی می توانم تصور کنم که آن ها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده ام، چطور برخورد می کنند:

همه لباس ها و پوشاک گران قیمت دور ریخته می شود. عکس های با ارزش نابود می شود، کتاب ها، فله‌ای فروخته می شود.

کلکسیون هایم چه ؟؟!!!!

مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته می شود.

از بین کوه لباسی که جمع کرده بودم، چند تکه برداشتم، چند تا وسیله آشپزخانه، چند تا از کتاب های مورد علاقه‌ام و چند تا قوری چای.

کارت شناسایی و شهروندی، بیمه، سند خانه و البته کارت بانکی، تمام.

این همه متعلقات من است. میروم و با همسایه‌ها، خداحافظی می‌کنم....

 

سه بار سرم را به طرف درب خانه خم می کنم و آن را به دنیا می سپارم.

*بله در زندگی، شما روی یک تخت می خوابید و در یک اتاق زندگی می کنید بقیه اش برای تماشا و بازی است.*

بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می فهمند:

ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم.

 

دور خودتان را برای خوشحال شدن، خیلی شلوغ نکنید.

رقابت برای شهرت و ثروت خنده دار است.

زندگی بیشتر از یک تختخواب نیست.

افسوس

که هر چه برده ایم، باختنی است.

برداشته ها، تمام گذاشتنی است.

پس در لحظه و حال زندگی کنید.

زیاد در گیر تجملات، خانه، ماشین و.... نباشید.

*در یک کلام انبار دار نباشید.*

 

*سبکبال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید، با خودتان،  با دیگران، با همه.*

خوب بخورید ، خوب بپوشید ، خوب سفر کنید ، زندگی را زیاد سخت نگیرید

توصیه می کنم حتما بخونید ، این برای همه ما هست ، امروز پدر و مادران ما ، فردا نوبت خود ما

 


با احترام تقدیم به تمامی سالمندانی که موی

سپید تشان، کتاب پربهای تجربه هاست

و سینه ات مالامال از آلام زندگی.

ما بر قامت به رکوع رفته

تو سجده احترام می گزاریم

و بر دستان پینه بسته ات،

بوسه مهر می زنیم

و در کلاس آموزه های زندگی تو،

زانوی ادب، بغل می گیریم

و خود را وامدار مهر

و محبت و صفای تو میدانیم

22:59:38

2024-01-30

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۵۹
barsam mohamadee
يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۰۵ ب.ظ

نسل ما (قهرمانان بی مدال)

تقدیم به مو سپیدان و مو جوگندمیان گرامی

 

لازم است گاهی اوقات یادآوری کنیم به:

قهرمانان بی مدال ...

 

شما قهرمانان بی مدالی بودید که هرگز شمارا بالای سکویی نبردند و مدال افتخاری بر گردنتان نیاویختند.

کسی شما را تافته جدا بافته تربیت نکرد و تا مدرسه بدرقه نشدید و پشت در مدرسه با ماشین به استقبالتان نیامدند.

خودتان تنها به مدرسه رفتید و ثبت نام کردید و آخر سال هم کارنامه  گرفتید .

در هیچ کلاس فوق برنامه ای ثبت نام نشدید.

به کلاس موسیقی و استخرو زبان و کامپیوتر و...نرفتید.

بازیها و خوشگذرانی های شما در کوچه برگزار شد. 

شماهنوز با همبازیهای دوران کودکیتان رفیق  مانده اید.

در خانه کسی در جستجوی معدل و نمرات شما نبود و حتی بعضی از والدینتان نمی دانستند در چه پایه ای تحصیل می کنید.

شما نسلی بی توقع و پر بازده بودید و هیچگاه بارتان را بردوش کسی تحمیل نکردید.

کمتر خواسته ای بود که به آن برسید و آرزوهای شما  لابه لای روزهای شلوغ زندگی گم‌ شد. 

شما نسلی بودید که بی سر و صدا، بی توقع و کم هزینه بزرگ شدید و با این حال همیشه کمک حال خانواده شدید .

کار کردید و گذران زندگی، ساده ازدواج کردید.

      

و اکنون نسلی شدید که فرزندانتان را حمایت میکنید. 

کوله پشتی هایشان را بردوش میگیرید و بدرقه شان میکنید. به استقبالشان تا مدرسه میروید.

فرزندانتان را غرق در مهر ورزی می کنید.‌

چندین ‌مهارت به آنها می آموزید  و در کلاسهای متعدد ثبت نامشان می کنید.

شما فرزندانتان را نابغه تربیت کردید و باز هم برای خودتان کاری نکردید.

شما نسلی بودید مهربان و مسئول و مهرورزی را تمام کردید. 

مادران و پدرانتان را به خانه های سالمندان نسپردید و علاوه بر بار زندگی خودتان ، آنها را نیز تا آخرین لحظه زندگیشان درحد توانتان حمایت کردید، 

شما نسلی بودید که هیچکس شما را نشناخت و فرصت خاصی برای رشد شما فراهم نکرد.

چنین نسلی هرگز نخواهد آمد.

هیچکس شما را نابغه ننامید اما نابغه شدید!

نابغه اید که با مسئولیت پذیری هنوز هم در میانسالی با شور و اشتیاق و پر تلاش زندگی می کنید و دنیا زیر پاهای شما می چرخد.

دلتنگ می شوید، خسته می شوید،  اما نامهربانی نمی کنید. مسئولیتهایتان را ترک نمی کنید.

 

تقدیم به شما دوستان عزیز.....روزگارتان  به خوشی وخرمی و نیکنامی .....



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۱۹:۰۵
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۲:۲۵ ق.ظ

رد پا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ تیر ۰۲ ، ۰۲:۲۵
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۵۱ ق.ظ

عصبانی باش ولی لبخند بزن

قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم

بخصوص امروز بیست و هشتم فروردین این روز بخصوص

تولدت مبارک

و این اهنگ هم تقذیم به تو

به خاطر آن روزهای  فراموش نشدنی

هرجند تکراری

04:44:00
2023-04-17
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۵۱
barsam mohamadee
سه شنبه, ۱ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۲۲ ق.ظ

تبریک سال نو

دریافت

تبریک سال نو

تقدیم به همسر همراهم...... دختر نازنینم و دوست مجازیم

عزیز من همسرم .

صبوری بی حساب تودر متن یک زندگی ساختن

بوده و به راستی که شگفت انگیز ترین حکایت هاست .

و باید یادمان باشد که فرشته ای در کنارماست.(دخترمان را میگویم)

عزیز من

سال نو زنجیره ای از آغاز هاست. تا به رویا هایمان مثل گذشته  رنگ زیبایی ببخشد.

امیدوارم تمامی آغاز های تو  از نیزه های آفتاب پر فروغ گردند.

و تمامی رویا های تو گرمی پیروزی  را نوید دهند.

عزیز من سال نو مبارک  و قدر دان زحماتت و عشقت به زندگیمان هستم.

و دوام آنرا از ایزد منان آرزو مندم......

تقدیم به همسر همراهم


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۲۲
barsam mohamadee
سه شنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۰۸ ب.ظ

چکاوک

وقت سحر، چکاوک کوچک

شاد و سبک، نغمه پراکنده

در ذهن و. خاطر من ، او

روح و خرم و شادی است

او یک پرنده کوچک نیست

جان فرشته ای است زعالم جان ها

شیرین ترانه ی  دلکش را

هدیه آورد بر ما

بر پرده دلم ، با شوق

نقش میزند با لحنی خوش

راهی به آسمان ها

راهی پر از ترانه و امید

همراه قصه های بلندی که

در یاد ، گشته فراموش ، گاه .....

پ ن

آن که می گوید دوستت می دارم

خنیاگر غمگینی ستکه آوازش را از دست داده است

ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار کاکلی شاد در چشمان توست

هزار قناری خاموش در گلوی من عشق را ای کاش زبان سخن بود

آن که می گوید دوستت دارم دل اندوهگین شبی ستکه مهتابش را می جوید

ای کاش عشق را زبان سخن بود هزار آفتاب خندان در خرام توست

هزار ستاره ی گریان در تمنای من



یادش بخیر

23:30:47

2023-02-28

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۰۸
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۲۴ ب.ظ

تولدم مبارک

باز یک سال گذشت

 و دوباره به نقطه ی آغاز رسیدم !


خدایا دلم هوای دیروز رو کرده هوای روزهائی و

شاید سالهائی که گذشت !


دلم میخواد مثل آن روزهای دور قاصدکی بردارم

و آرزوهام رو به دستش بسپرم !


دلم میخواد دفتر مشقم رو باز کنم

و دوباره تمرین کنم الفبای زندگی رو


میخوام خط خطی کنم تمام اون روزایی که

دل شکستم و دلمو شکستن !


365 روز گذشت روز هایی که قهقهه زدم از ته دل

و لبخند زدم ؛ و شب هایی که سخت گذشت

و دلم شکست …. و فریاد زدم


خدایا از تو میخواهم که بهترینها را

در این سال برایم رقم بزنی

زیرا تو تنها گواه و شاهد ...... من هستی ” .


تولدم مبارک

پ ن

زندگی دفتری از خاطره هاست

یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم خوشبختی هاست!

یک نفر همسفر سختی ها!

چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد!

اما همه همسفر و رهگذریم

انچه باقیست فقط خوبی هاست


به خودم آمدم
انگار تویی در من بود
این کمی بیشتـر از
دل به کسی بستن بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۱ ، ۱۹:۲۴
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۰۹ ب.ظ

تولدت مبارک


آخرش یک نفر از راه میرسد ک بودنش جبران تمام نبودن هاست

جبران تمام بی انصافی هاست و شکستن ها

یکی ک با جادوی حضورش دنیای تو را متحول میکند

جوری تو را میبیند ک هیچ کس ندیده

جوری تو را می شنود ک هیچ کس نشنیده

و جوری روح خسته ی تو را از عشق و محبت اشباح میکند

که با وجود او دیگر نه آرزویی میماند برای نرسیدن ن حسرت

و اندوهی برای خوردن

بعضی آدمها خود معجزه اند

انگار آمدند ک تا تو مزه خوشبختی را بچشی

امدند تا  دلیل ارامش و لبخند تو باشند امدند ک زندگی کنند

و زندگی برای تو بسازند


اگر میتوانستم در روز تولدت به تـو هدیه بدهم

به تـو قدرت آن را می دادم

که بتوانی خودت را از چشم دیگران ببینی

 

 

                             مهم نیست من کی باشم  و همینطور تو

مهم اینه  که ده سال از آن روزها میگذره چه خوب چه بد همان خوب یا بد ها حرمت داره

تولدت مبارک


این موزیک هم تقدیم به تو

یادش بخیر

20:26:13

2022-04-17

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۰۹
barsam mohamadee
جمعه, ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۴۵ ق.ظ

خسته نشدی از تکرار تکرار ها ؟

کاش یکی باشد
مسلط به دوست داشتن


با پیش فرضِ ماندن


آنقدر که اضافه اش


از آغوشت بزند بیرون!


و بداند زندگی


بی دلبری های مکرر


نه آبی گرم می‌کند،


نه دل…

کاش بدانی دوست داشتنت خورشید نیست، که لحظه‌ای بیاید

و لحظه‌ای برود؛

ماه نیست، که یک شب باشد و یک شب نباشد؛

ستاره نیست، که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛

باران نیست، که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد.

مثل نفس می‌ماند همیشه با من است.

دوست داشتن به حرف نیست. به وقتیه که برات میذاره،

به ارزشیه که برات قائل میشه،

به دلگرمیه که بهت میده،

اما وقتی طرفت همش نیست، وقتی تو توی لحظه لحظه زندگیت تنهایی،

این دوست داشتن نیست. دوست داشتن این نیست که جاخالی‌هاشون رو با تو پر کنند.

اینه که به خاطر تو جاخالی کنند.....

امروز باورم شد


که تو خسته تر از آن بودی


که بفهمی


دوست داشتنم را!


از من که گذشت…اما

هرجا که هستی


“خسته نباشی”!

آخر نوشت

سلام . مدتهای زیادی بود که به وبت سر نزده بودم نه اینکه نخواهم ....

   راستش برای اینکه فکر کنی بیخیالتم.

20 آذر ماه مطلبی گذاشتم و بعنوان بی معرفت چون میدانم  20 آذر را فراموش نکرده ای

دو سه روز بعد به صفحه ات سری زدم با نا باوری دیدم که مسدود کرده ای

البته بار اول نبود  وشاید هم بار آخر نباشد.

بی خبری از تو میدانی چقدر برام سخته  همیشه دلخوش بودم که هستی.

در ایمیلم دو ادرس ازت داشتم متنی برات فرستادم .

نمیدانم خواندی یانه  شاید هم از ان ایمیل هایی باشه که  هیچ وقت بازش هم نمیکنی.

یادت باشد ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ

قشنگ ترین ﻫﺪﯾﻪ ﺍی ست ﮐﻪ

ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺭد

همیشه به یادت هستم

فقط بی خبری نگرانم میکنه

و این هم اهنگ تکراری


این وب حذف نخواهد شد  میدانم که  سر میزنی

واین دلخوشی برای من ...که هرموقع دلت گرفت

.........................:)اهوم

01:55:38

2021-12-17

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۰ ، ۰۱:۴۵
barsam mohamadee
شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۴۹ ب.ظ

بی معرفت

فرقی نمی کند

دوست مجازی باشی

یا دوستی در دنیای واقعی

دوست باشی یادشمن

قهر باشی یا آشتی

همین کـه با معرفت باشی

کافیه

امروز بیستم آذر بود  خیلی بی معرفتی




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۰ ، ۲۳:۴۹
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۹ ق.ظ

آذر..... ماه من

آدم باید گاهی خودش را بـه فراموشی بزند!
دست خودش را بگیرد و
ببرد بـه جایی غیر از هیاهوی دنیا..
جایی غیر از غم،غصه..
باورکنید پاییز بهانه ما آدم هاست
برای نشان دادن ناراحتی خودمان!
پاییز را باید حس کرد..
باید فهمید..
پاییز را باید سفر کرد..
خودتان را پرت کنید در پاییز!
جاییکه دور اسـت از غم و غصه..
مثل برگی که میوفتد و خودش را از اسارت درخت می رهاند
خودش را بـه دست باد میسپارد و پاییزی می شود..
مهر را عاشقی کنید
آبان را ببارید و
آذر را قدم بزنید..

اگر مرا میخواهی باید با غرورم  بخواهی

اگر مرا میخواهی باید با پیچیدگی ام بخواهی

اگر مرا میخواهی باید با صراحتم بخواهی

مـن با بقیه متفاوتم

اگر میخواهی مثل سایرین باشم

برو دنبال همان بقیه

آنکه درون مـن خفته اسـت دوست داشتن  اسـت

دوست داشتنی  کـه منتظرست دست از پا خطا کنی

تا تلخ ترین تلخ ها رابه تـو بچشاند

پس اگر نمیتوانی خاص بودنم را تحمل کنی

بـه مـن نزدیک نشو کـه دورت میکنم وبرو

و بـه همـه بگو مـن یک آذر ماهی هستم

برای معرفی همین کافیست


2021-11-22

03:18:00

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۰ ، ۰۳:۰۹
barsam mohamadee
جمعه, ۳۰ مهر ۱۴۰۰، ۰۲:۵۶ ق.ظ

این روزها

اگرچه این روز‌ها عجیب دلتنگتم، اما می‌دانم که


دوری، دوستی‌های کوچک را از دل میبرد.


ولی به دوستی‌های بزرگ عظمت میدهد..


از تو برای تو مینویسم



سلام!

حال همه‌ی ما خوب است

ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند

با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم

که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و

نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

 

تا یادم نرفته است بنویسم

حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود

می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است

اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی

ببین انعکاس تبسم رویا

شبیه شمایل شقایق نیست!

 

راستی خبرت بدهم

خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام

بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار ... هی بخند!

بی‌پرده بگویمت

چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد

فردا را به فال نیک خواهم گرفت

دارد همین لحظه

یک فوج کبوتر سپید

از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد

باد بوی نامهای کسان من می‌دهد

یادت می‌آید رفته بودی

خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟

نه ری‌را جان

نامه‌ام باید کوتاه باشد

ساده باشد

بی حرفی از ابهام و آینه،

از نو برایت می‌نویسم

حال همه‌ی ما خوب است

اما تو باور نکن!

 


بیا برویم روبروی باد شمال

آن سوی پرچین گریه ها

سرپناهی خیس از مژه های ماه را بلدم

که بیراهه دریا نیست!

دیگر از این همه سلام ضبط شده بر آداب لاجرم خسته ام

بیا برویم!

آن سوی هر چه حرف و حدیث امروز است

همیشه

سکوتی برای آرامش و فراموشی ما باقی است

می توانیم بدون تکلم خاطره ای حتی

کامل شویم!

می توانیم دمی در برابر جهان

به یک واژه ی ساده قناعت کنیم

من حدس می زنم از آواز آن همه سال و ماه

هنوز بیت ساده ای از غربت ِ گریه را به یاد آورم

من خودم هستم!

بیخود این آینه را روبروی خاطره مگیر...

هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است

تنها شبی هفت ساله خوابیدم و بامدادان هزار ساله برخواستم

 

دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می کنم

صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند

صبوری می کنم تا ترنم نام تو در ترانه کامل تر شود

صبوری می کنم تا طلوع تبسم

تا سهم سایه

تا سراغ همسایه...

صبوری می کنم تا مدار، مدارا، مرگ...

تا مرگ، خسته از دق الباب نوبتم

آهسته زیر لب... چیزی، حرفی، سخنی بگوید

مثلا وقت بسیار است و دوباره بازخواهم گشت!!

مرا نمی شناسد مرگ

یا کودک است هنوز

یا شاعران ساکتند

حالا برو ای مرگ! برادر!

ای بیمِ سادهِ آشنا

تا تو دوباره بازآیی

من هم دوباره عاشق خواهم شد

 

#سیدعلی_صالحی

@skylarkpq

پ-ن

فاصله ها همیشه یاد آورِ نیازمندی ها هستند
نیازمندی هایی از جنسِ دل تنگی…
ازجنسِ تنهایی…
نیازمندی هایی پُر از خواستن.
فاصله ها یاد آورِ قدر نداستن ها می شوند
فاصله ها عاشق تر می کنند
فاصله ها دوست داشتن را بهتر یادآور می کنند!

 


03:11:16

2021-10-22

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۰ ، ۰۲:۵۶
barsam mohamadee
يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۱۲ ق.ظ

خانه تکانی

وقتی تابستان خانه تکانی میکند

پاییز همان فصل دل‌انگیزی از راه میرسد


که گاه رویایی‌اش می‌خوانند


همان فصلی که می‌توانی در آن


ساعت‌ها از پنجره‌ اتاق به درخت روبه‌روی خانه نگاه کنی و خسته نشوی




پاییز همان دل انگیزانه‌ای‌ است


که گاه هوس می‌کنی زیر بارانش بی روسری در کوچه قدم بزنی تا موهایت خیس شوند

 

قدیما حال دلمون بهتربود


مهربونتر بودیم


دیرتر می رنجیدیم


زودتر می بخشیدیم


زندگیمون تمامش عشق بود


مادربزرگ برامون قصه می گفت


پدربزرگ برامون شعر میخوند


آب دوغ خیار و اشکنه لاکچری ترین غذاهایی بود کـه

خاطرات شیرین نون خورد کردن و دور سفره جمع شدن

از اون دوران یادمون مونده؟


چی شد کـه بین این همه ی شلوغی خود واقعیمون رو گم کردیم دیگه چیزی خوشحالمون نمیکنه،


راستی!‌!!!یادت میاد آخرین باری کـه از ته دل خندیدید کی بوده؟؟؟؟


چیز عجیبی نیست کـه یادتون نیاد

اما تاریخ وساعت اخرین باری کـه از عمق وجودت غصه خوردی و گریه کردی رو خوب یادته؟


واقعا چی شد کـه همه ی چی اینجوری عوض شد.

نامه ای برای دوست مینوشتیم. مدتهای زیادی منتظر میماندیم

تا پستچی جوابمان را بیاورد با چه شوقی نامه را میخواندیم

زمان خانه تکانی کرد اینترنت جای همه چیز را گرفت

ایمیلی میزدیم چقدر زود جوابش میامد.

باز هم زمان خانه تکانی کرد سایت و وب وایمیل  جایشان را دادند

به واتساپ و تلگرام و اینستا گرام و.....این هم یک خانه تکانی بود
یادمه اون قدیما شهر ما شهر عشق بود تو دل آدماشم هم صفا هم وفا بود..

بی وفا توی این شهر رانده ی این و آن بود ولی حالا مهر و وفا پر کشید از دل ما پر ز غم شد

دل ما دیگه حالا تو شهر ما که شده دنیای مجازی نه از مهر است نه از محبت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۰ ، ۰۰:۱۲
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۱۲ ق.ظ

اردیبهشت ...ماه عاشقی

اردیبهشت ماه بود وارد خانه دوستی شدم

بوی خوش بهار نارنج مستم میکرد 

گویی وارد بهشت شدم . 

دو فنجان چای خوش رنگ داخل یک سینی با چند پر گلِ یاس 

نمیدانید چقدر زیبا بود و دلچسب 

آنچنان حسی در من برانگیخت که انگار روحم خالی شد از تمام دغدغه ها

 

 گفتم چقدر عطر چایت دلنشین است 

پاسخ داد : 

این قانون من است .

هر وقت احساس کنم که چای دیگر عطر و بوی خودش را از دست داده ، چیزی به آن اضافه میکنم ،

دارچینی ، هلی ، نباتی یا چند پر بهار نارنج ...

چیزی که آن مزه و بوی بی خاصیت را تبدیل به طعمی خوش و عطری دلچسب کند .

فنجان را برداشتم و چای را نوشیدم 

به راستی هم عطرش خوب بود هم طعمش ...

هنگام نوشیدن چای اندیشیدم به راستی زندگی

نیز مانند همین فنجان چای است .

گاهی سرد و تکراری و بی خاصیت میشود



و این هنر ماست که با دلخوشیهای کوچک طعم و رنگش را عوض کنیم . 

یک چیزی که به دلت امید بدهد و انگیزه ای شود برای ادامه دادن ...

ولی گاهی کار سخت تر میشود .

آن زمانیست که باید چیزی را از زندگیت حذف کنی

تا به آرامش برسی 

مثل کیسه شن های آویزان از بالون 

گاهی بالون زندگی برای آنکه بالاتر برود باید سبک تر شود 

باید کیسه شن ها را پرت کنی پایین تا اوج بگیری 

 

بله در زندگی هم باید بعضی چیزها را دور ریخت  فکرهایی

 حرف هایی و خاطراتی و گاهی عادت هایی ...

 

و اندیشه های مثبت ،

حرف های دلنشین و عادتهای خوب را در زندگی پیشه کرد

تا عادت های درست جانشین عادتهای نادرست شود 

 

حالا که فکر میکنم میبینم دوستم چه قانون کارآمدی داشت

برای کسب حتی کوچکترین لذتها در زندگی

 

چای زندگیتان همیشه خوش عطر و طعم  مثلِ بوی بهار نارنج

ته نوشت

پیش از آنکه
نگاهمان به هم گره بخورد
بغض‌هایمان به هم پیچید.
من از تویی که باید... نیست
تو از منی که دیگر هیچ...

و چه تنهایی عمیقی‌ست
دوست داشتن کسی
که هرگز نیست.

پویا جمشیدی





01:33:54

2021-04-21

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۱۲
barsam mohamadee
جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۳۸ ب.ظ

حال خوب ساختنیه

 


می دونی محاله یه روز صبح یکی درِ خونه رو بزنه

یه جعبه بگیره جلوی آدم و بگه بفرما حال خوب!

حال خوب ساختنیه.

دست کن ته خورجین دلتنگیا و زخما و بالا پایینای زندگیت،

یه کم حال خوب از توش بکش بیرون.

نمیگم آسونه

نمی گم اشتباه نکن،

زمین نخور، اشک نریز، کم نیار

نمی گم جلوی یه حسرتایی رو می شه گرفت

نمی گم همیشه‌ی خدا علی بی غم باش، که نمیشه؛

اصلا غم واسه اینه که به آدم عمق بده.

به قول یه بنده خدایی که می گفت درست بعد از اتفاق بود

که فهمیدم اون لحظه ها که خنده میسر بود

باید از ته دل و با صدای بلند می خندیدم،

چه حیف که کم خندیدم!

اونایی که از عمق زخم هاشون شادی بیرون کشیدن

قدر لحظه لحظه‌ی زندگی رو بیشتر دونستن.

نه که فکر کنی از بدو تولد آدم های قدرتمندی بودن،

نه... اونا این قدرت رو بعد از هر زخمی،

ذره ذره در خودشون پرورش دادن.

در لحظه هایی که امکان حال خوب رو داری حضور داشته باش،

براش سنگ تموم بذار.

دنیا همیشه بلبشوئه،

بهونه واسه دلگیری زیاده و فرصت کم،

تنهایی از رگ گردن به آدم نزدیکتره و انتظار هیچ دردی

رو دوا نمی کنه؛

فقط خودتی که می تونی پازل بعضی لحظه هارو جوری بچینی

که یه کم عشق کنی.

یادت نره که هر چقدر دنیا سخت بگیره حق توئه که توش عشق کنی،

حق گرفتنیه

حال خوب ساختنیه

 

| پریسا زابلی پور |

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۹ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۳۸
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۰۵ ق.ظ

ما بی نظیرترین نسلیم

نسل

ما سال ۱۴۰۰ و قرن جدید را هم خواهیم دید.

ما بی‌نظیرترین نسلی هستیم که نه قرنها پیش

و نه قرنها بعد کسی آن را تجربه می‌کند.

 ما نسل انتقال هستیم.

نسلی که پیوند دهنده‌ی آخرین نسل سنتی


و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.

نسلی هستیم که هم خانواده‌ی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده

کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.

نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کم‌کم با آن غریبه شد.

نسلی هستیم که همسایه  و هم محله‌ای بخش مهمی

از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمی‌شناسد.

▪️نسلی هستیم که پای تلویزیون‌های کوچک سیاه و سفید،

ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم

و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامه‌های مختلف،

تلویزیون‌های چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.

نسلی هستیم که خوابیدن‌های چند نفره کنار هم را تجربه کردیم

و نسلی را دیدیم با اتاق خواب‌های مخصوص.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۰۵
barsam mohamadee
شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۰۸ ق.ظ

صد سال تنهایی

قسمتی از وصیت نامه گابریل گارسیا مارس

و این هم خداحافظی یا وصیت نامه

یکی از غول های ادبیات قرن بیستم و برنده جایزه نوبل ادبیات ،

خالق کتاب صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ،

به سرطان لنفاوی مبتلا بود و می دانست

عمر زیادی برایش باقی نیست ،

بخوانید چگونه در این نامه کوتاه از جهان

و خوانندگان خود خداحافظی می کند :

اگر پروردگار لحظه ای از یاد می برد

که من آدمکی مردنی بیش نیستم

و فرصتی ولو کوتاه برای زنده بودن به من می داد

از این فرصت به بهترین وجه ممکن استفاده می کردم ؛

به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمی راندم

اما یقیناً هرچه را می گفتم فکر می کردم ؛

هرچیزی را نه به دلیل قیمت که به دلیل نمادی که بود بها می دادم ؛

کمتر می خوابیدم و بیشتر رویا می بافتم ،

زیرا در ازای هر دقیقه که چشم می بندیم ۶۰ ثانیه نور از دست می دهیم ؛ راه را از همان جایی ادامه می دادم که سایرین متوقف شده بودند

و زمانی از بستر برمی خاستم که سایرین هنوز در خوابند ؛

اگر پروردگار فرصت کوتاهی دیگر به من می بخشید ،

ساده تر لباس می پوشیدم در آفتاب غوطه می خوردم

و نه تنها جسم ، که روحم را نیز در آفتاب عریان می کردم ؛

به همه ثابت می کردم که به دلیل پیر شدن نیست

که دیگر عاشق نمی شوند ،

بلکه زمانی پیر می شوند که دیگر عاشق نمی شوند ؛

به بچه ها بال می دادم اما آنها را تنها می گذاشتم ،

تا خود پرواز را فرا گیرند ؛

به سالمندان می آموختم با سالمند شدن نیست

که مرگ فرا می رسد ،

بلکه با غفلت از زمان حال است.....


02:24:01

2021-03-13
02:23:5002:23:52

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۳ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۰۸
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۰۵ ق.ظ

معطر بودن ذات و طبیعت گلهاست

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،


باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای


"
پس نیکی را بکار،


بالای هر زمینی


و زیر هر آسمانی….


برای هر کسی... "


تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!


که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند


اثر زیبا باقی می ماند،


حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد.

گلهایی که در انتهای جنگل می رویند ....


عطر خودشان را منتشر میکنند

چه کسی آنجا باشد تا از آنها قدردانی کند ...

چه نباشد
چه کسی از کنارشان بگذرد ....


چه نگذرد


معطر بودن ذات و طبیعت گلهاست


درست مثل آدمهایی که وجودشان سراسر عشق و محبت است


آنهایی که بی هیچ توقعی لبخند می زنند و مهربانند...

دریا


01:16:10

2021-03-08

ف

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۰۵
barsam mohamadee
جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۳۵ ب.ظ

شطرنج----انالیز

 


زندگی مثل بازی شطرنج است

هرچه بیشتر مهره ها رو بشناسی

و موقعیت ها رو بهتر درک کنی کمتر فرصتها را از دست می دهی

و اگر یک کم تمرکزت بیشتر باشه حتما برد با تو خواهد بود ...

وقتی آگاهانه وارد محیط مهره ای می شوی

مورد هدف قرار گرفته و حذف می شوی.

مانند زندگی که باید مواظب باشی

به قلمرو کسی بدون آگاهی وارد نشوی

 

زندگی مثل بازی شطرنج میمونه!

اگه بلد نباشی همه می خوان یادت بدن

وقتی هم که یاد گرفتی همه می خوان شکستت بدن..

زندگی ما آدم ها مثل شطرنج میمونه

مثل یک صفحه ی بزرگ شطرنج که در آن مهره ها ی مختلف

هر کدام مثل یک بخش از زندگی هستن. 

سعی کنید از فرصت های زندگی بهره و سود ببرید

و وقت خود را به پوچی هدر ندهید

صفحه شطرنج: نماد زندگی. صفحه شطرنج همانا بازی سرنوشت

و زندگی است.

مهره شاه: نماد زندگی.

چون وقتی مات بشی بازی را باید از اول شروع کرد.

مهره وزیر: نماد آزادی. چون آدم همیشه باید آزاد باشه.

مهره رخ: نماد حق. چون آدم میتونه حق خود را بگیره.

مهره اسب: نماد تندرستی و سلامتی،

چون وقتی آدم بدنش سالم باشه خوب میتونه حرکت کنه.

مهره فیل: نماد خوشی و سرحالی .

چون وقتی آدم خوش و سرحال باشه مانند فیل است.

مهره پیاده: نماد آبرو.

چون وقتی آدم آبرو داشته باشه کسی به اون صدمه نمی زنه.

انالیز یک بازی شطرنج

روی لینک زیر کلیت کنید با موس حرک ها را کنترل کنید

باسپاس  امیدوارم مورد توجهتان قرار گیرد

https://lichess.org/tv

دریاف


ت

21:00:44

2021-03-05

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۵ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۳۵
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۰۵ ق.ظ

خوشحالم که هستی

قوی کسی است که, نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،

 

 

و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!

 

 

هر گاه زندگی را جهنم دیدی, سعی کن پخته از آن بیرون آیی...

 

 

سوختن را همه بلدند!!

 

 

زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!

 

 

با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...

 

 

یکی رفت و، یکی موند و،یکی از غصه هاش خوند و

 

 

یکی برد و، یکی باخت و، یکی با قسمتش ساختو

 

 

یکی رنجید، "یکی بخشید" یکی از آبروش ترسید

 

 

یکی بد شد، یکی رد شد، یکی پابند مقصد شد

 

 

تو اما باش،"خدا اینجاست...!!

 

 

با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،

 

 

فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،

 

 

و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،

 

 

هر آن ممکن است شبی فرا رسد،

 

 

و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،

 

 

پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،

 

 

و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :

 

 

خوشحالم که هستی....

 

 

 

 00:40:34

2021-03-04

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۴ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۰۵
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۳۰ ق.ظ

خیالبافی

 

این جا آنقدر شاعرانه دروغ می گویند

و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند


که نمیدانم


در این سرزمین

با اینهمه فریب


چگونه ست که دلم هنوز خواب باران را دوست دارد!

 

 

آدم ها یک بار عمیقاً عاشق می شوند


چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند ...


اما بعد از همان یک بار،


ترس ها آنقدر عمیق می شوند


که عشق دیگر دور می ایستد .

 

ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ


ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡِ ﺳﺎﺩﻩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻟﺖ ﯾﮏ


ﺧﯿﺎﻝِ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﻧﺒﺎﻓﯽ ...


**ﮐﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﻧﮑﻨﯽ،


ﻣﯽ ﺑﺎﺯﯼ ..


ﮐﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ، ﺍﺯ ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ


ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯼ ﻣﻨﻄﻖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ...


ﮐﻪ ﺳﺮ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩِ ﺗﻌﻬﺪ، ﯾﮏ ﻫﻮﺱِ ﺷﯿﺮﯾﻦ


ﭼﺸﻤﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ...


ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ


ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﻎ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺰﯾﺰ


ﺑﻤﺎﻧﯽ ...


ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺮﯼ


ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ...ﻭ ﭼﻪ ﺣﯿﻠﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ


ﺁﻭﺭﺩﻥ ...


ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺑﻬﺎﻡ ﺑﺎﺷﯽ، ﻧﻪ


ﯾﮏ ﺟﻮﺍﺏِ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ...


ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻼﻫﺖ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ


ﺑﭽﺴﺒﯽ، ﻧﻪ ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ...


ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ


ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﮔﭗ ﺯﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ،باز هم تنهایی


ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺳﺖ


ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﯼ بارویی گشاده

ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﻢ ﻣﻌﻨﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ نمیدانی....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۰۲:۳۰
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۲:۱۴ ق.ظ

روز دوست داشتن ودوست داشته شدن

 

 

Open this

 

https://wish-card.in/vt/?n=Barsam&t=w

آتشی که عشق روشن می کند بسیار بیشتر از سردی و خاموشی ای است که تنفر به بار می آورد.

امشب شب عشق است و هر کس دست یار خویش می بوسد،


امروز روز سپاس گذاری از خداوند است


زیرا که عشق را آفرید تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن


تا با تمام وجود به او بگویید


عشق من روزت مبارک

 

ای عاشقان روزتان مبارک

 

 

آخر نوشت

 

حالا که خوب نگاه می‌کنم می‌بینم من آدم خوشبختی بوده‌ام،

بسیار خوشبخت.


من بدون در نظر گرفتن نظرات آدم‌‌های دیگر،

 

کارهایی که دوست داشته‌ام را کرده‌ام و مسیرهایی که می‌خواسته‌ام را رفته‌ام.

 

من جوری زیسته‌ام که خودم دوست داشته‌ام و بیرون زده‌ام از تمام قاب‌ها...


من از روزی که یادم هست به تمام اجبارها پشت کرده‌ام

 

و خط باطل کشیده‌ام روی تمام حصارها.


من از روزی که یادم هست، سرکش و گستاخ بوده‌ام

 

در مقابل کسانی که می‌خواسته‌اند طرز فکر و نقطه‌ی امن خودشان را به من تحمیل کنند.


من از روزی که یادم هست، در حال عبور بوده‌ام،

 

از مکان‌ها، محدودیت‌ها، آدم‌ها...


از روزی که یادم هست تلاش کرده‌ام؛

 

برای بهتر زیستن، بهتر بودن، بهتر شدن...

 

من همیشه در تکاپو بوده‌ام برای رسیدن به آرزوهایی که محال می‌پنداشته‌ام،

 

و در حال گریز بوده‌ام از کسانی که دغدغه‌شان چیدن بال‌های خیالی پرواز من بوده.


من آدم‌های خوب زیادی را شناخته‌ام و آدم‌های خوب زیادی را دوست داشته‌ام.


من از آجر رنج‌هایم پله ساخته‌ام،

 

و با ساده‌ترین اتفاقات و جزئیات،

 

دلخوشی‌های کوچک و امنی پس‌انداز کرده‌ام برای خودم.


من تلاش کرده‌ام کسی باشم که بعد از من بگویند؛

 

هیچ چیز حریفِ این آدم نشد،


که شکست‌ناپذیرترین بود و خوشبخت‌ترین!

 


من از روزی که یادم هست؛ یادم هست خوشبختم...

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۶ بهمن ۹۹ ، ۰۲:۱۴
barsam mohamadee
شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۱۴ ق.ظ

ادعای شعور

بانمک بودن با بی‌شعور بودن فرق داره ...


رُک بودن با بی‌ادبی فرق داره ،


اجتماعی بودن با


پررویی فرق داره،


زرنگ بودن با


"سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....


و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که


این تفاوت‌ها را درک نکردیم.

یکی از خصلت‌های  بیشعورها

این است که خود را

سرشار از علم میدانند

 

اگر انسانها را وزن میکنی 


‏تنها بر اساس مدرکشان وزن نکنی


‏بعضیها با مدرک، خالی از درکند


‏وبرخی بی مدرک،


‏سرشارند از درک و شعور…

آدم بیشعور دکترا هم داشته باشه باز همون بیشعوره و ارزشی نداره

02:24:47

2021-01-16

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۷ دی ۹۹ ، ۰۲:۱۴
barsam mohamadee
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۰۵ ق.ظ

اگر روزی از تو پرسیدند

اگر روزی از تو پرسیدند ....... که بود؟

 

و خواستی از من چیزی بگویی،

 

بگو نمیدانم

 

اما مردانه پای دوست داشتن  من ماند...

 

بگو نمیدانم اهل کجا بود

 

نام شهرش معلوم بود اما...............

 

دلش چون آواره ها دنبال من میگشت...

 

بگو نمیدانم شاد بود یا غمگین

 

همیشه از غم مینوشت اما...

 

تا من لبخند میزدم ،

 

مثل دیوانه ها قهقهه اش به آسمان میرفت

 

بگو من از برسام چیزی نمیدانم جز اینکه

 

قلبش به اندازه ی یک شیشه ی شکسته ارزش نداشت

 

 

بارها شکست و شکست و شکست

 

 

 

 

 

 
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۰ دی ۹۹ ، ۰۲:۰۵
barsam mohamadee
جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۰۶ ق.ظ

خوشبختی تو بساز

هرچی داری به پایِ زندگی بریز


زندگی الانه همین الان


دلخوشی‌های ساده ی زندگی رو که رو هم جمع کنی ،

میشه خوشبختی


از کارای ساده شروع کن


دلخوشی به یه موزیک ناب


کتاب دلچسب


قهوه ی خوش عطر


نفس عمیق تو هوای باروونی


خسته نباشین به رفتگر محله


دونه ریختن برای گنجشکا و کبوترای باغی


آب دادن باغچه و گلدونای پشت پنجره


خوندن درس مورد علاقت


انجام دادن کاری که عاشقشی


همشون باهم میشن خوشبختی


منتظر معجزه نباش


معجزه همین ثانیه هایی ان که نشستی دست رو دست گذاشتی

و به خوشبختی فکر میکنی.


خوشبختی تو بساز...


                   این اهنگ و یادت میاد ؟

B30D

Seaside


هر روز از هر خیابانی که می گذرم هستی

کنار دکه ی روزنامه فروشی

پشت فرمان ماشین ها

توی عابرپیاده

پشت پیشخوان مغازه ها

جای همه ی آدمهای دنیا تو را می بینم ..

چه درد ایست دوست داشتن

(نه عاشقی)

هر چه بیشتر زور میزنم فراموشت کنم ..

بیشتر تکثیر می شوی

این اهنگ هم از هلن فیشر

برای زبان آلمانیت

با توجه به متن اهنگ

(با هوشی که داری متوجه میشوی)


 Doch Ich Bereu' Dich Nicht

02:07:03

2021-01-01

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۲ دی ۹۹ ، ۰۲:۰۶
barsam mohamadee
يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۵ ب.ظ

یلدا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ آذر ۹۹ ، ۲۱:۰۵
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۱۵ ب.ظ

تولد

۳۶۵ روز از من باز هم گذشت.

روزهایی که قهقهه زدم از ته دل و لبخند زدم،

و شب هایی که اشک ریختم و دلم شکست و فریاد زدم..

روز هایی که دلی بدست اوردم و روزهایی که دلی شکستم و …

روزهایی که دویدم تا برسم ،

و شب هایی که خوابیدم و بیخیال شدم از رسیدن..

روزهایی که فکر کردم دنیا منم و من؛

نیاز به هیچ دست و دامنی نیست و بعد دنیا چرخید؛ گیر چرخ گردون افتادم؛

فهمیدم دنیا گرداننده دارد و دست به دامنش شدم..

روزهایی که دوست داشتن را برای شریک رویاهام زمزمه کردم

و دوست داشتن  و دوست داشته شدن را  فریاد زدم

ولی صدایم نرسید.

و روزهایی که پشت چشم نازک کردم و نفرت بالا اوردم!!

امروز 20 آذر ماه آخرین ماه پاِییز دوست داشتنی



در این سایت 4 ساله شدم

تولدم..........

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۲۰:۱۵
barsam mohamadee
يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۳ ق.ظ

فقط برای تو

ف- ق - ط - - ب - ر - ا - ی - - ت - و


از جاده ها که باید گذشت..


از رویا هم باید رد شد.


سایه ی آدم ها نیز میگذرد بر دیوارهای خَسته ی این شهر...


اما


اما..


تـو بمان


بدون تـو،هیچ یک از شعرهای من،


زیبا نخواهد بود..!|

 

روزی به تلافیِ تمامِ قوی بودن ها جایی میانه ی مسیر ،

خواهم ایستاد و به همه ی آن چیزی که هست ،

اکتفا خواهم کرد .


روزی خودم را به یاد خواهم آورد و به حرمت هیچ قوی بودنی ؛

خستگی ام را کتمان نخواهم کرد ،

اشتیاقم را نخواهم بلعید ،

بیش از توانم نخواهم جنگید و خودم را برای تمام تلاش هایی که کرده ام ،

در آغوش خواهم کشید .


روزی اعتراف خواهم کرد خسته ام ،

دیگر به خودم سخت نخواهم گرفت ،

به دیواری تکیه خواهم زد ،

نفس راحتی خواهم کشید و نگرانِ چیز دیگری ، نخواهم بود ...(((((



02:13:11

2020-11-29


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۹ آذر ۹۹ ، ۰۲:۰۳
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۵ ق.ظ

عاشق شو ...ولی عاشق

وقتی آدما به هیچ صراطی مستقیم نیستن


تو هم یه جوری باش


که نه محبت زیادیت بزنه زیر دلشون


نه نامهربونیت بشینه تو ذهنشون


یه جوری باش، اونجوری که دلت می خواد


عاشق شو


اما عاشق چیزای قشنگ


دلتو یه جا اسیر نکن


عشق، که فقط عشق زن و مرد نیست


دور و برتو خوب نگاه کنی


می بینی خیلی چیزا هست واسه دوست داشتن


فقط یادت باشه


همیشه مغزتو با دلت تنظیم کن


خودتو با خودت نه با هیچ کس


که اگه غیر از این باشه بازم یه جای کار می لنگه

خوشبختیو هیچ کس به هیچ کس نمی ده جز خودت


اگه حواست به خودت باشه


قدر خودتو بدونی


همیشه خوشحالی و خوشبخت...


آ - ب

همیشه به از دست دادن فکر می‌کردم،

به این‌که چه بلایی ممکنه سر آدم بیاره.

به این‌که هرچقدر هم سخت اما آدم باید بازم زندگی کنه.

اما وقتی ترک‌ شدم تازه فهمیدم از دست دادن مثل فروپاشی می‌مونه.

مثل یه زلزله که تمام گذشته‌ات رو دفن می‌کنه.

که وقتی گرد و خاکش فرو می‌شینه

تازه می‌فهمی برای ادامه دادن به یه نفر احتیاج داری.


02:31:31

2020-11-22

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۲ آذر ۹۹ ، ۰۲:۲۵
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۷ ق.ظ

دریاچه قو

در افسانه‌های قدیمی آمده که قوی گنگ در طول عمر هیچ صدایی تولید نمی‌کند

و تنها در نزدیکی لحظات مرگ،

به گوشه‌ای دنج پناه برده و آوازی زیبا به عنوان اختتامیه عمر عاشقانه خود می‌خواند

که با اتمام آواز جانش را از دست می‌دهد.

در اسطوره‌های قدیمی ذکر شده

که قو در لحظات مرگ به محل اولین جفتگیری خود مراجعت کرده

و آواز سر می‌دهد.

اصطلاح "آواز قو” به معنی آخرین کار باشکوه یک فرد یا یک مجموعه برگرفته

از همین افسانه‌ها است.

هنوز کسی به درستی نمی‌داند که آیا قوها واقعا

آخرین لحظه‌های زندگی خود را تشخیص می‌دهند یا خیر

اما افسانه‌ها و تعاریف نمادین در مورد این جانداران زیبا

همچنان در فرهنگ‌های مختلف پابرجاست


شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد


فریبنده زاد و فریبا بمیرد


شب مرگ تنها نشیند به موجی


رود گوشه ای دور و تنها بمیرد


در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب


که خود در میان غزلها بمیرد


گروهی بر آنند که این مرغ شیدا


کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد


شب مرگ از بیم آنجا شتابد


که از مرگ غافل شود تا بمیرد


من این نکته گیرم که باور نکردم


ندیدم که قویی به صحرا بمیرد


چو روزی ز آغوش دریا برآمد


شبی هم در آغوش دریا بمیرد


تو دریای من بودی آغوش باز کن


که می خواهد این قوی، زیبا بمیرد

آوازقو


00:59:15

2020-11-19پ

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۰۰:۳۷
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۱۵ ق.ظ

خزان

خزان

خزان هوایی‌ست که حوصله‌ی حرف زدن و خندیدن را ندارد.

یک‌بند می‌نشیند یک گوشه و به هیچ جایی نمی‌وزد.

خزان می‌تواند روی هر فصلی بریزد. فقط مربوط به پاییز نیست.

خزان یک اتفاق است،

اتفاقی سنگین و شکننده و دلگیر.

اردیبهشت و تیر و شهریور و بهمن هم مثل آبان خزان دارند.

خانه‌ی بی‌یار خزان است.

روزِ بی‌رفیق خزان است.

سفرِ بی‌همسفر خزان است.

سازِ بی نوازنده خزان است،

جوانیِ بی جوانی خزان است،

خاطره‌ی درد‌آور خزان است.
برای همین هم هست که «شد خزانِ»

بدیع‌زاده زمان نمی‌شناسد. هر وقت که آتش به جانِ وصال بیفتد این صفحه در

گرامافون گلوی عاشق می‌چرخد و می‌چرخد می‌چرخد

تا بالاخره به جایی برسد که سینه‌ی سوخته‌ی عاشق صاف شود

و برکه‌ی اشکش تمام.

پیش از آنکه


نگاهمان به هم گره بخورد


بغض‌هایمان به هم پیچید.


من از تویی که باید... نیست


تو از منی که دیگر هیچ...

و چه تنهایی عمیقی‌ست


دوست داشتن کسی


که هرگز نیست.

پویا جمشیدی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۱ آبان ۹۹ ، ۰۲:۱۵
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۰۵ ق.ظ

لذت زندگی

اردیبهشت ماه بود وارد خانه دوستی شدم

 

بوی خوش بهار نارنج مستم میکرد

 

گویی وارد بهشت شدم .

 

دو فنجان چای خوش رنگ داخل یک سینی با چند پر گلِ یاس

 

نمیدانید چقدر زیبا بود و دلچسب

 

آنچنان حسی در من برانگیخت که انگار روحم خالی شد از تمام دغدغه ها

 

 گفتم چقدر عطر چایت دلنشین است

 

پاسخ داد :



این قانون من است .

هر وقت احساس کنم که چای دیگر عطر و بوی خودش را از دست داده ،


 

چیزی به آن اضافه میکنم ، دارچینی ، هلی ، نباتی یا چند پر بهار نارنج ...

 

چیزی که آن مزه و بوی بی خاصیت را تبدیل به طعمی خوش و عطری


دلچسب کند .

 

فنجان را برداشتم و چای را نوشیدم

 

به راستی هم عطرش خوب بود هم طعمش ...

 

هنگام نوشیدن چای اندیشیدم به راستی زندگی نیز مانند همین فنجان چای

 

است . گاهی سرد و تکراری و بی خاصیت میشود

 

و این هنر ماست که با دلخوشیهای کوچک طعم و رنگش را عوض کنیم .

 

یک چیزی که به دلت امید بدهد و انگیزه ای شود برای ادامه دادن ...

 

ولی گاهی کار سخت تر میشود . آن زمانیست که باید چیزی را از زندگیت


حذف کنی تا به آرامش برسی


مثل کیسه شن های آویزان از بالون



گاهی بالون زندگی برای آنکه بالاتر برود باید سبک تر شود

 

باید کیسه شن ها را پرت کنی پایین تا اوج بگیری 

 

بله در زندگی هم باید بعضی چیزها را دور ریخت  فکرهایی ، حرف هایی و

 

خاطراتی و گاهی عادت هایی ...

 

و اندیشه های مثبت ، حرف های دلنشین و عادتهای خوب را در زندگی پیشه

 

کرد تا عادت های درست جانشین عادتهای نادرست شود 

 

حالا که فکر میکنم میبینم دوستم چه قانون کارآمدی داشت برای کسب حتی




کوچکترین لذتها در زندگی






چای زندگیتان همیشه خوش عطر و طعم  مثلِ بوی بهار نارنج

 

 02:09:34

2020-11-09

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۲:۰۵
barsam mohamadee
سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۹، ۰۹:۰۷ ب.ظ

کوه نوردان روزتان مبارک

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ مهر ۹۹ ، ۲۱:۰۷
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۲۰ ب.ظ

بزرگ بودو از اهالی امروز بودو با تمام افق های باز

بزرگ بود


و از اهالی امروز بود


و با تمام افق های باز نسبت داشت


و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید

صداش


به شکل حزن پریشان واقعیت بود


و پلک هاش


مسیر نبض عناصر را


به ما نشان داد


و دست هاش


هوای صاف سخاوت را ورق زد


و مهربانی را


به سمت ما کوچاند داد

به شکل خلوت خودبود


و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را


برای آینه تفسیر کرد


و او بشیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود

و او به سبک درخت


میان عافیت نور منتشر شد


همیشه کودکی باد را صدا می کرد


همیشه رشته ی صحبت را


به چفت آب گره می زد


برای ما ، یک شب

 

 

سجود سبز محبت را


چنان صریح ادا کرد


که ما به عاطفه ی سطح خاک دست کشیدیم


و مثل لهجه ی یک سطل آب تازه شدیم

و بارها دیدیم


که با چقدر سبد


برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت

ولی نشد


که روبروی وضوح کبوتران بنشیند


و رفت تا لب هیچ


و پشت حوصله ی نورها دراز کشید


و هیچ فکر نکرد


که ما میان پریشانی تلفظ درها


برای خوردن یک سیب

 

چقدر تنها ماندینم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۳ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۲۰
barsam mohamadee
سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۳ ق.ظ

قصه عشق

Just for you

skylark

 

 

Love Story

قصه عشق

Where do I begin

 

از کجا آغاز کنم


To tell the story

Of how great a love can be

گفتن ماجرایی را که یک عشق چقدر می تواند بزرگ باشد


The sweet love story
that is older than the sea

ماجرای عاشقانه شیرینی را که از دریا کهن سال تر است

The simple truth about
the love She brings to me

حقیقتی ساده درباره عشقی که او به می بخشد

Where do I start

از کجا آغاز کنم ؟


with her first hello

با اولین سلامش

 

She gave a meaning

To this empty world of mine.

به دنیای خالیم معنا داد


There is never be another love

عشق دیگری دوباره نخواهد بود

Another time

She came into my life

And made the living fine

زمانی دیگر او به زندگیم آمد و زندگی را زیبا کرد

She fills my heart

او قلبم را پر می کند !

She fills my heart

special things

او قلبم را با چیزهای خاص پر می کند

With angel songs

With wild imagining

با آوازهای فرشتگان ، با تصورات وحشی

She fills my soul

With so much Love

او قلبم را با عشقی بزرگ پر می کند

That everywhere I go

                   I am never lonely   

که هر جا می روم با عشق او هیچوقت تنها نیستم

 

With her along.

Who could be lonely?

چه کسی می تواند تنها باشد ؟


I reach for her hand
It's always there

به سوی دست هایش دست دراز می کنم ، او همیشه حاضر است


How long does it last

چقدر طول خواهد کشید ؟

 

 


can love be measure by the
hours in a day

آیا می توان عشق را با ساعات یک روز اندازه گرفت


I have no answers now
But this much I can say

اکنون جوابی ندارم ولی می توانم بگویم که

I know I ll need her Till the stars.

 

All burn away

می دانم به او نیاز دارم تا زمانی که ستارگان همه خاموش شوند

And she be there

و او باقی خواهد بود .

How long does it last

چقدر طول خواهد کشید ؟

 

Can be love measure

by the hours in a day

آیا می توان عشق را با ساعات یک روز اندازه گرفت


I have no answers

Now But this much I can say

اکنون جوابی ندارم ولی می توانم بگویم که

I know I ll need her Till the

'til the stars all burn away

می دانم به او نیاز دارم تا زمانی که ستارگان همه خاموش شوند


And she'll be there

و او باقی خواهد بود

 

 

 

 

آهنگ زیبای Love Story اثرمانگار   اندی ویلیامز

00:23:16

2020-07-07

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۷ تیر ۹۹ ، ۰۰:۲۳
barsam mohamadee
يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۴۵ ق.ظ

نگرانت هستم

گاهی نباش...

 

خودت را بردار و کمی دورتر از قافله بایست...

 

وجودت را از همه ی آدم های اطرافت دریغ کن

 

ببین چه کسی نبودنت را حس می کند؟!

 

چه کسی حواسش به حال و احوالات توست؟!

 

سکوت کن و منتظر بمان...

 

و ببین کدام آدمِ با معرفتی برایِ پیدا کردنِ تو،

 

پس کوچه های تنهایی ات را زیر و رو می کند؟

 

کدامشان نگرانت می شود!

 

و اصلا چه کسی، برای نگه داشتن تو...

 

به خودش زحمت می دهد؟

 

اگر نبودی و دیدی...

 

آب از آب روزمرگی هایشان تکان نخورد،

 

تعجب نکن!

 

رسم آدم ها همین است...

 

اگر بودی که هیچ...

 

اگر نبودی، دیگران هستند...

 

این تویی که باید عاقل باشی...

 

و خودت را...

 

برای چنین جماعت بی تفاوت و بی عاطفه ای،...

 

خرج نکنی...!

 

نرگس صرافیان

 

 

 
تعجب نکن!

نگران دست های من نباش

بعد از تو

آشیانه هیچ پرستویی نخواهد بود..

گاه انکس که به رفتن چمدان میبندد

رفتن نیست

دو چشم نگران میخواهد

 

 

از دیگران شکایت نمی کنم


بلکه خودم را تغییر می دهم،


چرا که کفش پوشیدن راحت تر از


فرش کردن دنیاست.


مبارزه انسان را داغ می کند


و تجربه انسان را پخته می کند!


هر داغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته اى دیگر خام نمی شود!

 

 

 


رسم آدم...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۹ ، ۰۱:۴۵
barsam mohamadee

 

 

 

شطرنج

 

شطرنج برای همه

 

اگر میخواهید از شطرنج لذت ببرید

 

اینجا کلیک کنید

 

اصول و قواعد شطرنج همانند قوانین موجود در عالم حیات است

 

و روش هایی که برای شکست و مات کردن حریف وجود دارد

 

می تواند بعنوان یک راهکار کامل برای برخورد با مشکلات

 

انسان هامطرح باشد.

 

 شطرنج به ما می آموزد که قبل از انجام هر کار و هر حرکتی باید

 

مدبرانه و با تدبیر راجع به آن اقدام تامل کنیم.

 

می آموزد که هیچ گاه بدون پشتبانه حرکت نکنیم

زیرا شکست می خوریم و اگر می خواهیم یک گام بزرگ برداریم

 

باید محتاطانه و با اطمینان از پشتیبانمان حرکت کنیم

 

و نکته ای که در زندگی دارای اهمیت است این است که

نگذاریم مهره دست دیگران شویم زیرا خیلی زود با بالا بردن افراد

 

خودمان حذف می شویم.

می آموزد که اگر بخواهیم یک شبه ره صد ساله را برای موفقیت

 

طی کنیم و هدفمان این باشد که خیلی زود حریفمان

را شکست بدهیم خیلی زود مات می شویم.

می آموزد که اگر یک راهکار را برای موفقیت انتخاب کرده ایم

ولی به این نتیجه رسیدیم که آن روش حاصلی برایمان ندارد

روشمان را تغییر دهیم.

می آموزد که چنانچه حریف در ظاهر کوچک باشد آنرا  دست کم نشماریم و در اوج پیروزی از حریف غافل نشویم زیرا ممکن است

مات شویم.

می آموزد که چگونه بحران ها را به موقعیت تبدیل کنیم و از موقعیت

 

های پیش آمده نهایت استفاده را ببریم.

 

 

14:20:46

2020-06-09

barsam mohamadee
سه شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۳۱ ب.ظ

بانوی خیال

نوشته زیر بنظر من یکی از بهترین شاهکارهای ادبی و احساسی از دکتر شریعتی است . این متن دکترو خیلی

دوست دارم .ومی خواهم آنهایی که آنرا نخوانده اند بخوانند و آنهایی هم که خوانده اند بلا شک بارها و بارها خواهند

خواند .

                 

این متن زیبا رو تقدیم میکنم به آن که با تمام وجود سرشار از احساس پاک "دوست داشتن " است

 


     دوست داشتن از عشق برتر است !!. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی اما دوست داشتن پسوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال!! عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن. از روح طلوع میکند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد.          

عشق در غالب دل ها در شکل و رنگهای تقریبا" مشابهی متجلی می شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح ها ( بر خلاف غریزه ها ) هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه ی خویش دارد میتوان گفت که به شماره ی هر روحی دوست داشتنی هست.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال ها برآن اثر میگذارد اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست. عشق در هر رنگی و سطحی با زیبایی محسوس در نهان و آشکار رابطه دارد. چنان که شوپنهاور میگوید:" شما بیست سال بر سن معشوق تان بیفزایید آنگاه تاثیر مستقیم آن را بر روی احساس تان مطالعه کنید"

اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی های روح که زیبایی های محسوس را به گونه ای دیگر می بیند.  

عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت عشق با دوری و نزدیکی در تماس است اگر دوری به طول انجامد ضعیف می شود و اگر تماس دوام یابد به ابتذال می کشد و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و دیدار و پرهیز زنده و نیرومند می ماند... اما دوست داشتن با این حالات نا آشنا است.دنیایش دنیای دیگری است. عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست . اما دوست داشتن در اوج معراجش از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین می کند و با خود به قله ی بلند اشراق میبرد. عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد!!

عشق یک دروغ بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی...بی انتها و مطلق... 

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن است. عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد!. عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر...

عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نا مطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار اطمینان. از عشق هر چه بیشتر می نوشیم سیراب تر می شویم

 و از دوست داشتن هر چه بیشتر تشنه تر...

عشق هر چه دیرتر می پاید کهنه تر و دوست داشتن نوتر میشود...

عشق نیرویی است در عاشق که او را به معشوق می کشاند و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست که دوست را به دوست می برد!!!. عشق تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

 

عشق معشوق را گمنام میخواهد تا در انحصار او بماند اما دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز می خواهد. در عشق رقیب منفور است و در دوست داشتن است که " هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند". عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن. عشق غذا خوردن یک گرسنه است

   و دوست داشتن هم زبانی در سرزمین بیگانه یافتن         

عشق رو به جانب خود دارد و معشوق را برای خویش می پرستد اما دوست داشتن رو به جانب دوست دارد و خود را برای دوست می خواهد. عشق اگر پای عاشق در میان نباشد نیست اما در دوست داشتن جز دوست داشتن و دوست سومی وجود ندارد.عشق به سرعت به کینه و انتقام بدل میشود اما از دوست داشتن به آن سو راهی نیست.


23:48:08

2018-12-18

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۱
barsam mohamadee
سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۴۶ ب.ظ

لطفأاسمت راهرجا که میروی با خودت ببر...

برای آدم هایی که یکباره یاد

کسی آن دور دورهای ذهنشان می افتند ،

 معجزه ی بزرگیست !

 اینکه یک آدم فراموش شده را بعد از سالها به یاد بیاوری

 و دلت بخواهد حداقل بدانی اکانتی با نام خودش توی

اینستاگرام ها و تلگرام ها و برنامه های این چنینی دارد یا نه...

 که اگر داشت ،
 عکسش را بعد از این همه سال ببینی و با تغییرات زندگی أش

آشنا شوی..

خاطراتت را مرور کنی

و شاید کمی هم اشک بریزی..!!

اسم و فامیلش را به صورت های متفاوت تایپ میکنی

 و سرچ وسرچ و سرچ...

اینطور وقت ها معمولأ آدم ناکام می ماند و هیچ شخص

آشنایی  پیدا نمیکند

حالا شاید برحسب اتفاق توی این سرچ های پی در پی یک

تشابه اسم وجود داشته باشد

 و برای چند لحظه تا یاد آوری چهره ی شخص مورد نظر قلبت

تپش های تند تری را تقبل کند

اما در اکثر مواقع بعد از دیدن عکس فرد ناشناس است

و امید نا امید...

اگر هم از عکس خودش برای پروفایل استفاده نکرده باشد

که اوضاع بدتر است و دو دل میمانی!.

حتمأ برای همه ی ما یکبارش پیش آمده ،

آن آدم فراموش شده ی

 ناگهان به یاد آمده را همه ی ما داشته ایم ،

 شاید دوست دوران مدرسه ،

عشق دوران نوجوانی، همکلاسی دوران دانشگاه ،

فامیلی که در خارج از کشور اقامت دارد

یا آدم های گمشده ی دیگری که حالا

شاید اکانتی هم داشته باشند

اما با نام مستعاری که ما نمیدانیم و نمیتوانیم حدس بزنیم...

 شاید این ندانستن خیلی بهتر از این باشد

که با همین سرچ کوتاه او را پیدا کنی

و هزار خاطره توی ذهنت زیرو رو شود ،

اگر عکس پروفایلش ، خودش باشد

که مینشینی با دقت نگاهش میکنی ، نگاه میکنی

که بفهمی در این مدت طولانی چه بر سر زندگی أش آمده و

 چقدر تغییر کرده است

اما اگر عکس دو نفره باشد

یا مثلأ روی پروفایلش نوشته باشد "این ِرل " یا چمیدانم

از همین جمله های معروف عاشقانه ؛

 چه غمی را باید به جان بخری...

شاید سالهای سال هم گذشته باشد

اما داغش دوباره تازه میشود و

چند روزی حال و روزت را تلخ میکند...

میدانم این قابلیت سرچ ، با تمام خوبی ها و بدی هایش شاید

اشک خیلی ها را در آورده باشد ،

 خیلی های عاشق را....

که از دنیای واقعی جاماندند

و برای دیدن دوستشان دست به جستجوهای مجازی زدند!!

فکر میکنم بهتر باشد

برای یوزرهایمان اسم های خودمان را انتخاب کنیم ،

 شاید یک روز

یک نفر

به یادمان افتاد و خواست پیدایمان کند...

لطفأاسمت راهرجا که میروی با خودت ببر

یک روز

دلتنگت خواهم شد...

19:55:35
2018-01-02

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۶ ، ۱۹:۴۶
barsam mohamadee
دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۶، ۰۵:۳۱ ب.ظ

کریسمس

ایام کریسمس مبارک

پیروان مسیحیت هرساله روز 25 دسامبر را به عنوان سا لروز میلاد حضرت عیسی مسیح (ع)

جشن می گیرند.



شعر "شب برفی کریسمس"

خانه ای کوچک و زیبا

در جنگلی بزرگ

با درختانی بلند

و پوشیده از برف

به غیر از آدم برفی

که لبخندی بر لب دارد

همه کنار آتش بخاری جمع اند

و چه شادمانه و خوشبخت

سال نو را با هم

و در کنار درخت کاج تزئین شده

جشن می گیرند

و بیرون

دانه های بلورین برف

آرام آرام پایین می آیند

در شب برفی کریسمس

18:35:43

2017-12-25

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۱۷:۳۱
barsam mohamadee
شنبه, ۲ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۱۸ ب.ظ

امید (4.Advent )

 

4.Advent

 

 

 

شمع چهارم Advent = امید

 

قـــــطـره هـــای کــــوچـک آب


اقـــــیـانــــوس بــــزرگ را مـــی ســازنـــد


دانـــــه هـــای کــــوچــک شـــن


ســــاحــل زیــــبـا را . . .


لـــــحـظه هـــای کـــــوتاه


شـــــایـــد بـــی ارزش بــــه نــــظـر بــــرســـنـد ، اما …

 

 

 

پی نوشت: امروز .4. Advent   است   امید

 

 

چه خوب است که شعله امید هرگز

 در زندگی تان خاموش نشود.

 

 

 00:24:53

2017-12-24

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۶ ، ۱۹:۱۸
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۵ ب.ظ

پائیز زیبا

بیچاره پاییز دستش نمک ندارد...


این همه باران به آدم ها میبخشد


اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند


.خودمانیم ...


تقصیر خودش است ....


بلد نیست مثل بهار خودگیر باشد ...


تا شب عیدی زیرلفظی بگیردو با هزار ناز و کرشمه

سال تحویلی را هدیه دهد ...


سیاست تابستان را هم ندارد


که در ظاهر با آدمها گرم و صمیمی باشد


ولی از پشت خنجری سوزناک بزند.


بیچاره .....


بخت و اقبال زمستان هم نصیبش نشده که با تمام سردی

و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد .


او پاییز است روراست و بخشنده...


ساده دل فکر میکنداگر تمام داشته هایش را زیر پای آدمها بریزد ...


روزی... جایی...


لحظه ای از خوبیهایش یاد میکنند.


خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای

محبتش نمیگذارند..


عادت ادمها همین است ..


یکی به این پاییز بگوید ...


آدمها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ...


دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی برگهایت

میگذارند و میگذرند


تنها یادگاری که برایت میماند..


صدای خش خش برگهای توبعد از رفتن آنهاست


تو میمانی با تنی عریان


تنها به رفتنشان نگاه میکنی..


خستگی عاشقی در تنت میماند.........

پی نوشت در ادامه مطلب



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۳:۴۵
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۳۱ ب.ظ

روز عشق

روز عشق

با توجه    به

امروز      روز

3.Advent    است

   شمع سوم  ..... شمع  عشق

آدمی دوقلب دارد

قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حضورش بی خبر.


قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد


همان که گاهی می شکند


گاهی می گیرد و گاهی می سوزد


گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه


و گاهی هم از دست می رود...

با این دل است که عاشق می شویم


با این دل است که دعا می کنیم


با همین دل است که نفرین می کنیم


و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم...


اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم.


این قلب اما در سینه جا نمی شود


و به جای اینکه بتپد.....می وزد و می بارد و می گردد و می تابد


این قلب نه می شکند نه میسوزد و نه می گیرد


سیاه و سنگ هم نمی شود


از دست هم نمی رود


زلال است و جاری


مثل رود و نسیم


و آنقدر سبک است که هیچ وقت هیچ جا نمی ماند


بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد

این همان قلب است که وقتی تو نفرین می کنی او دعا می کند


وقتی تو بد می گویی و بیزاری او عشق می ورزد


وقتی تو می رنجی او می بخشد...

این قلب کار خودش را می کند...


نه به احساست کاری دارد نه به تعلقت


نه به آنچه می گویی نه به آنچه می خواهی


و آدمها به خاطر همین دوست داشتنی اند


به خاطر قلب دیگرشان

به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند .

 

(هیچکس مثل تو نیست... )

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۶:۳۱
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۹ ب.ظ

زندگی به من آموخت

زندگی به من آموخت

که رازم را به چشمانم نگویم که زود تر از هر کس آن را بر ملا می کند ..

زندگی به من آموخت که هیچ کس یک همراز خوب نیست ..

زندگی به من آموخت که غمها را در خود خفه کنم و دم نزنم ..

زندگی به من آموخت که

 درد و دل با نزدیکترین دوستان هم کاری اشتباه است ..

زندگی به من آموخت که بهترین ها گاه بد ترین میشوند ..

زندگی به من آموخت که کوچکترین برخورد ها

میتواند بهترینها و دوست داشتنی ترینها را از آدم بگیرد ..

زندگی به من آموخت

 که زمزمه های دلتنگی را در گوش هیچ کس

حتی خودم نجوا نکنم .. !

زندگی به من آموخت که از تحمل سختی ها فرار نکنم .. !!

زندگی به من آموخت که فقط یک قلب برای من می تپد

 و آن قلب خودم است .. !!

آموخته ام که با اشک میشود غمهارا شست .. !!

چو رخت خویش بر بستم از این خاک

 هـمـه گـفتـنـد بـا مـــا آشـنــا بـود

ولیکن کس ندانست ایـن مـســــــافر 

چه گفت و با که گفت و از کجا بود




2017-12-15

16:21:05

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۹
barsam mohamadee
سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۱ ب.ظ

سی سالگی ....

من از اینکه سی ساله هستم حظ می کنم.

سی سال زندگیم را مثل نوشابه خوشمزه می نوشم.

سی سالگی سن زیبایی است،

 سی و یک سال و سی و دو سال و سی سه و چهار و پنج

همه زیبا هستند.

برای اینکه آدم احساس آزادی می کند.

احساس می کند یاغی شده است،

برای اینکه اضطراب انتظار تمام شده،

غم سراشیبی هم هنوز شروع نشده.

احساس روشنی می کنیم.

 عاقبت در سی سالگی حس می کنیم که مغزمان کار می کند.

اگر در آن سن، مذهبی هستیم، دیگر مذهبی هستیم..

اگر شک و تردید داریم بدون خجالت شک و تردید داریم.

از تمسخر جوانها واهمه نداریم چون ما هم جوان هستیم.

از سرزنش بزرگها وحشت نداریم چون ماهم آدم بزرگ هستیم.

از اطاعت نکردن وحشت نداریم برای اینکه فهمیده ایم

اطاعت کردن کار احمقانه ای است.

از تنبیه نمی ترسیم چون به این نتیجه رسیده ایم

که دوست داشتن عیب نیست. وقتی قرار است عاشق شویم می شویم،

وقتی از هم جدا می شویم، آنرا با منطق قبول می کنیم.

دیگر نباید به معلم و مدرسه و .....

حساب پس بدهیم و بس


18:53:20

2017-12-13

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۲۲:۴۱
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۵۲ ب.ظ

آذر ماهی یعنی برترین عشق خدا

آذر ماهی یعنی برترین عشق خدا

آذر ماهی یعنی فرشته ی روی زمین که نصیب

هر شخصی نمی شه

مگر آدم هایی که خدا بهشون نظر کرده باشه

آذر ماهی یعنی برترین آفریده ی خدا

که تو برترین ماه سال آفریده شده

و خدا با توجهِ کامل قلبشون رو با روح خودش

حسابی عجین کرده

آذر ماهی یعنی به دلیل قلبِ پاکش کینه ای نیست

آذر ماهی یعنی روح لطیف، روح حساس، مهربون، از خود قبل

و زیبایی هم صورت هم سیرت

آذر ماهی یعنی یه عاشقِ حقیقی

آذر ماهی یعنی وقتی عاشق میشه عشقش رو،

با تمام وجود تقدیم می کنه به اونی که از بین این 70 میلیون نفر

لیاقتش رو پیدا کرده

آذر ماهی یعنی آرامش خانواده

یعنی خوشبختی

آذر ماهی

یعنی معجزه ی خدا



تقدیم به شما

اینم از کیک تولد

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۱۹:۵۲
barsam mohamadee
يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۹ ب.ظ

شمع Advent

 

 

حدود چهار هفته پیش از عید کریسمس،

شمعها و ستارههای الکتریکی در شکلهای گوناگون

پشت پنجرههای خانهها قرار میگیرد و روشنی آن در دل تاریکی زمستان شکوه خاصی دارد.

علاوه بر این،

 از شمعهای واقعی نیز استفاده می شود.

 از چهار شمع که نماد چهار هفته انتظار و به استقبال کریسمس رفتن است،

هر یکشنبه یکی از شمعها را روشن میکنند.

هفته‌ی اول، یک شمع، هفتهی دوم، دو شمع، هفتهی سوم،

سه شمع را و چهارمین هفته که تولد حضرت مسیح است

چهارمین شمع نیز افزوده میشود.


شمع اول که روشن میشود  ، فضا به قدری آرام است که می توانی

صحبت های آن ها را شنید .

اولی میگوید : من صلح هستم !

با وجود این هیچ کس نمی تواند مرا برای همیشه روشن نگه دارد .


فکر میکنم به زودی از بین خواهم رفت . سپس شعله اش به سرعت کم میشود و از بین میرود.

دومی میگوید : من ایمان هستم !

با این وجود من هم ناچارا مدتی زیادی روشن نمی مانم ، و معلوم نیست تا چه زمانی زنده باشم ، وقتی صحبتش تمام میشود نسیم ملایمی بر آن میوزید و شعله اش را خاموش میکند .

شمع سوم میگوید:من عشق هستم !

  ولی آنقدر قدرت ندارم که روشن بمانم . مردم مرا

کنار می گذارند و اهمیت مرا درک نمی کنند ،

آنها حتی عشق ورزیدن به نزدیکترین کسانشان را هم فراموش می کنند و کمی بعد او هم خاموش میشود .

ناگهان ... پسری وارد اتاق میشود...

و شمع های خاموش را میبیند ومیگوید : چرا خاموش شده اید ؟

قرار بود شما تا ابد روشن بمانید و با گفتن این جمله شروع کرد به گریه میکند.

سپس شمع چهارم میگوید :

نترس تا زمانی که من روشن هستم می توانیم شمع های دیگر را دوباره روشن کنیم .
من امید هستم !

کودک با چشم های درخشان شمع امید را بر میدارد و شمع های دیگر را روشن میکنذ .

 چرا که هر یک از ما می توانیم امید ، ایمان ، صلح و عشق را حفظ و نگهداری کنیم .

پی نوشت: امروز .2. Advent   است   ایمان

 

 

چه خوب است که شعله امید هرگز

 در زندگی تان خاموش نشود.

 

 

 

 

 

 

21:03:56

2017-12-10

 
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۲۰:۴۹
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ب.ظ

کمک به زلزله زدگان

کمک ۴۵ هزار دلاری یانگوم به زلزله‌زدگان کرمانشاه

 

لی یانگ آئه (بازیگر نقش یانگوم) با زلزله‌زدگان کرمانشاه ابراز

همدردی کرد.

به گزارش ایلنا، لی یانگ آئه، بازیگر اهل کره جنوبی که با سریال

جواهری در قصر و بازی در نقش یانگوم در ایران شناخته و معروف

 

 

شده است، به زلزله‌زدگان غرب کشور کمک کرد.

 

بازیگر نقش یانگوم که به عنوان یک فرد خیر با بنیاد کمک به معلولین

در کره جنوبی فعالیت می‌کند با همکاری

وزارت امور خارجه کره جنوبی؛ چک کمک مالی خود به مبلغ 45 هزار

دلار را سفیر ایران در کره جنوبی اهدا کرد.

 

لی یانگ آئه همزمان با اعطای کمک مذکور، خواهان انتقال مراتب

اندوه و همدردی خود با زلزله‌زدگان و احترام و علاقه خود به مردم

کشورمان شده است.

'لی یانگ آئه' با بازی در سریال جواهری در قصر که در سال

۲۰۰۳ توسط کانال ام‌بی‌سی کره جنوبی تهیه شد، در ایران به شهرت رسید.

 

 

 

 

 

 20:03:16

2017-12-07

 

 

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۶ ، ۱۹:۱۲
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۰ ب.ظ

روز Nikolaus

ششم دسامبر

Nikolaus Tag

 نماد بخشندگی در کریسمس

 

بسیاری از افسانه های اروپایی درباره بابانوئل

بر اساس شخصیت سنت نیکولاس روایت شده اند

سنت نیکولاس اسقفی در ترکیه فعلی بود که به فقرا هدیه می داد

بابا نوئل که به اسامی سنت نیکولاس،

 سنت نیک و پدر کریسمس نیز شهرت دارد،

در فرهنگ‌های مختلف یک قهرمان مردمی محسوب می‌شود

که شب عید کریسمس در میان کودکان هدیه توزیع می‌کند

و به سنت نیکولاس،

اسقف قرن چهارم آسیای صغیر اشاره دارد.

پدر کریسمس چهره محبوب ایام کریسمس

در بسیاری از کشورها محسوب می‌شود

و وجود این قهرمان کودکان در هر فرهنگی

به نوعی به فرهنگ دیگر شباهت دارد.

بابا نوئل در فرهنگ امریکایی به سانتا کلاز،

در فرهنگ ایتالیایی، به بابا ناتال، در برزیل به پاپی نوئل،

در چک به ددا مراز، در پرتغال به پای ناتار،

در آلمان به وای ناخس من،

در ایرلند به دادی نا نولگ و در فرانسه به پیریر نوئل شهرت دارد.

بسیاری از افسانه‌های اروپایی درباره بابانوئل

بر اساس شخصیت سنت نیکولاس روایت شده‌اند.

سنت نیکولاس اسقفی در ترکیه فعلی بود که به فقرا هدیه می‌داد.

این شخصیت الهام‌بخش اسطوره‌ای،

محوریت جشن‌های مهمی را

در هلند، بلژیک و آلمان تشکیل داده است.

20:19:18

2017-12-06

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۶ ، ۲۰:۱۰
barsam mohamadee
شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۷ ب.ظ

نمـــــی نــــویســـــم !

نمـــــی نــــویســـــم !

کـــــه کلمـــــات را آلـــــوده نکنــــــم بــــه گنــــاه !!

گنــــاهــــی کــــه از آن مـــــن اســــت !

نمـــــی نـــویســـــم !

تــــا سکـــــوت را بیـــــاموزم !

نمـــــی نـــویســــــم !

تـــــا احســـاســـاتـــم را محبــــوس کنــــم !

تــــــا نخــــوانــــی !

نــــــدانـــــی !!!

کــــه چــــه مـــــی گــــذرد...........

میــــخنــــــدم !

تـــا یــــادم بمــــانـــد !

تــــظاهــــر بهتــــریــــن کــــار اســــت !!!

تـــا یـــــادم نـــــرود !

کـــــه دیگـــــران مـــــرا خنـــــدان مـــی خــــواهنــــد !

تــــا یــــادم بمــــانـــد !

مـــــن !

دیگـــــــر آن آدم ســــابـــق نیستـــــم !

آن زمــــان کـــه لــب بــــه شکــــوه بــــاز کــــردم و گفتــــم :

خستــــه ام !!!

و آن هـــــا یـــک بـــه یــــک رفتنــــد !

خستگـــــی هــــایـــم را تـــاب نیــــاوردنــــد !

و اکنـــــون ایــــن منــــم !

همــــان آدم دلتنگــــ کـــــه دلــــش مــــدام شـــور میــــزند !!!

بگـــــذار ننــــویســــم

گــفــتــی :

 

عکـــســـهایــم را بــســوزان

 

امــا نــگــفــتــی

 

با عکــســهایــی کــه چــشــمانــم گرفــت

 

و دلـــم ظــاهر کــرد

 

چـــه کـــنم؟!

19:47:38
2017-12-02

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۷:۲۷
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۵ ق.ظ

گیتارم بنواز

 
 
سیم های گیتارم برای تو مینوازد

گیتاری که بوی تازگی نمیدهد

سیمهایی که هر لحظه امکان پارگی دارد

اما برای تو مینوازد,حتی اگر از کار بیاُفتد
 
 
گیتار من بنواز
 
 
 
 
 
 
 
 
اندوه من دوری از تو نیست

اندوه من ناباوری در باورهایم است

باورهای عظیم از تو که ریشه ای کهن دارد

آه ای گیتارم بنواز برای او

بنواز برای من

که تو زیباترین درد دلی هستی که تاکنون شنیده ام
 
00:53:08
2017-11-23
 
 
 
 
 
 
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۶ ، ۰۰:۴۵
barsam mohamadee
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۴۹ ب.ظ

بارون خورده

یه رابطه عجیبی هست
بین بارون و بوی خاکِ بارون خورده 
و هوسِ با تو قدم زدن و
نبودن تو ...
یه رابطه عجیبی هست بین بهار و
عاشق شدن و
نبودن تو...
یه تساویِ عجیبی هست
بین من و نبودن تو...
یه تساویِ بی انصافِ عجیبی هست ...

پریسازابلی پور



داشتن خیلی خوبه  تو رفاه خیلی خوبه

زندگی را قشنگ میکنه

اما به نمایش گذاشتنش  چه تو دنیای واقعی

و چه تو دنیای مجازی

دقیقا مثل این میمونه  که نشستیم  تو یه رستوران

درست پشت شیشه مجاور خیابان

و داریم یک پرس چلو کباب  سلطانی میخوریم

با دوغ  و مخلفات ....

اما از پشت شیشه دو تا چشم گرسنه در حال

تماشا کردنمونه ...

دنیا همیشه به دوبخش میشه

اونایی که میخورن اونایی که تماشا می کنن

تقصیر کسی ام نیست
تقصیر داشتن و نداشتنه

آرزو می کنم سال های سال چلو کباب مخصوص بزنید

نه پشت ویترین

23:52:40

2017-11-18

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۶ ، ۲۳:۴۹
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۳۷ ب.ظ

سکوت زن ها

شما را بخدا قسم


زن ها را به جایی نرسانید که سکوت کنند


زن ها زمانی سکوت را ترجیح میدهند که باورها و احساساتشان

در هم می شکند


همان وقتی که احساس میکنند دیده نمی شوند.

 

و اهمیتی برایتان ندارند،


وقتی سکوت میکنند که هیچ راهی نباشد


نه به آینده بروند و نه گذشته را درست کنند،


همان موقع درست در وقت چه کنم چه کنم هایشان....


سکوت میکنند و بیشتر غرق میشوند در خودِ واقعیشان...


بیشتر خودخوری میکنند


در تب و تابِ نگاه هایِ بی سرو تهشان،


بیشتر ترک برمیدارند،


نازک تر و عمیق تر....


حتی شاید بیشتر لبخند بر لب داشته باشند


و یا صدایِ قهقه شان گوشتان را کر کند...


اما بهشان که زل بزنید تهِ آن خنده یِ کاذب،


رگِ اشک و درماندگی را میبینید،همان که از چشمشان میریزد...


همان که دانه دانه اش درد دارد....


شما را بخدا نگذارید کار به سکوتِ او برسد...


ِ یک زن ؛ با شیطنت هایش


با خوب کردنِ حالِ سردرگمِ تان خوش است....


نرسانید به نقطه یِ کشنده یِ زهرِ هلاهل بودنش....

#یاسمن_مهدیپور

 

 

 

 

 

23:37:22

2017-11-12

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۶ ، ۲۳:۳۷
barsam mohamadee
شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ب.ظ

زندگی

زندگی پیداکردن خودتان نیست زندگی خلق خودتان است...
بسیار مراقب باش که درون وجودت ،

 در حال نظاره کدامین آرزو هستی !

 وقتی می ترسی هر چیزی ترسناک است.
وقت امیدواری هر چیزی برای تو به یک امید تبدیل می شود.
وقتی عصبانی هستی هر چیزی که به سراغت آید تو را خشمگین می سازد.
وقتی آرام هستی دنیای اطراف تو همان آرامش را منعکس خواهد کرد.
هر آنچه ازاعماق وجود تو بیرون می آید در جهان

 بیرون تو نمود می یابد

و این یعنی آنکه اگر به راستی خواهان تغییر آنچه

 بر سر تو می آید هستی پس لاجرم باید خود

 واقعی ات را عوض کنی،

پس در قلب خود آنچه را که برایت ارزش دارد

و دوستش داری را ببین و مطمئـــن باش که بیرون وجود تو همان چیز موج خواهد زد.
بسیار مراقب باش که درون وجودت

در حال نظاره کدامین آرزو هستی !!
چرا که رسم کاینات نمایش همان آرزو در

 زندگی روزمره توست.
سعی کن چیزی را درون وجودت ببینی

 که راضی ات می سازد و به تو انرژی می بخشد.

 و بعد آسوده و آرام نظاره گر

 و شاهد این معجزه خلقت باش

 که چگونه تمام روزگار

 و کائنات با تو هماهنگ خواهد شد....





21:32:22

2017-11-11

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۶ ، ۲۱:۱۳
barsam mohamadee
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۲۴ ق.ظ

شطرنج

دکتر شریعتی در مورد عادت شدن محدودیت ها در یکی از کتاب هایش

نوشته است:

آلخین قهرمان بزرگ شطرنج جهان در سالن بسیار بزرگی به طور

همزمان با چهل نفر


مسابقه می داد. حاضران با شگفتی مشاهده میکردند که وقتی او در

 

سالن قدم


میزند و از کنار میزهای مسابقه می گذرد هرگز در یک جهت بیش از

شش قدم بر نمیدارد


و قبل از آن که گام هفتم را بردارد برمیگردد و یا به جهتی دیگر در

 

راست یا چپ می پیچد!

 

پس از تحقیق متوجه شدند آلخین سابقاً سال ها [در جریان جنگ

 

جهانی اول] زندانی بوده


و سلول زندان او اتاقی بوده است شش قدم در شش قدم بود

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۶ ، ۰۰:۲۴
barsam mohamadee
سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۰۴ ب.ظ

به همین سادگی!!

گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در


 باورهایم ریشه می دواند .


اما باز هم در آخرین لحظه تکرار می کنم که...


حتی اگر چشمانت بیگانه ای را بنگرند,


حتی اگر دستانت مرا جستجو نکنند ,


می ‌خواهمت هنوز ...


به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که ...


دلتنگت شده ام ...


به همین سادگی!!

به همین سادگی

23:12:00

2017-11-07

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۰۴
barsam mohamadee

آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه های زندگى خود باشیم ...

وقتی که راه نمیروی، نمی دوی ؛
زمین هم نمیخوری واین ” زمین نخوردن ” محصول سکون است نه مهارت !
وقتی که تصمیمی نمیگیری، کاری نمیکنی ؛
اشتباه هم نمیکنی و این ” اشتباه نکردن” محصول انفعال است نه انتخاب !
خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه را بر خود ببندی و فقط پرهیز کنی .
خوب بودن در انتخابهای ماست که معنا پیدا میکند . . .

خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم …!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
باید که جای پایش در این دنیا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا ببخشیم
آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ؛
دوستی را ؛
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس !
بی حضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت
آمده ایم تا ...

بازیگر خوب صحنه های زندگى خود باشیم ...

پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم ...

آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه های زندگى خود باشیم ...

      زندگی را نخواهیم فهمید ...

اگر از همه گل‌های سرخ دنیا متنفر باشیم

فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گل‌سرخی را بچینیم

خاری در دستمان فرو رفته است.

اگر دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم

و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم

فقط به این خاطر که در گذشته یک یا چند تا از

آرزوهایمان اجابت نشدند.

اگرعزیزی را برای همیشه ترک کنیم

فقط به این خاطر که در یک لحظه خطایی از او سر زد

و حرکت اشتباهی انجام داد.

فراموش نکنیم

فراموش نکنیم که بسیاری اوقات در زندگی وقتی به در بسته‌ای

می‌رسیم و یک‌صد کلید در دستمان است،

هرگز نباید انتظار داشته باشیم که کلید در بسته همان کلید اول باشد.

شاید مجبور باشیم صبر کنیم و همه صد کلید را امتحان کنیم

تا یکی از آنها در را باز کند.

گاهی اوقات کلید صدم کلیدی است که در را باز می‌کند

و شرط رسیدن به این کلید امتحان کردن نود‌ و نه کلید دیگر است

 یادمان باشد که زندگی را هرگز نخواهیم فهمید

اگر کلید صدم را امتحان نکنیم فقط به این خاطر که نود و نه کلید قبلی جواب ندادند.

از روی همین زمین خوردن‌ها و دوباره بلندشدن‌هاست

که معنای زندگی فهمیده می‌شود

و ما با توانایی‌ها و قدرت‌های درون خود بیشتر آشنا می‌شویم

آمده ایم تا بازیگر خوب صحنه های زندگى خود باشیم ... 


22:21:10

2017-11-03

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۶ ، ۲۱:۱۵
barsam mohamadee
سه شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ب.ظ

مغازه دار های خاطی

هر روز صبح هزاران تن سوار بر خودروهای شخصی از خانه خارج می شوند

و با عبور از ترافیک کلافه کننده خیابان ها و بزرگراه های شهر،

به دنبال محلی مطمئن برای پارک خودرو هستند.

چه بسا رانندگانی که برای توقف چند دقیقه ای،

 زمانی طولانی به جست وجوی محل پارک می پردازند

که در برخی مواقع نیز به نتیجه نمی رسند و دست از پا درازتر،

چاره ای جز حرکت نمی بینند در چنین شرایطی متأسفانه

بسیاری از کسبه و صاحبان خانه ها،

در اقدامی غیرقانونی با قرار دادن موانع به شکل های مختلف

محدوده محل کار یا زندگی را به پارکینگ اختصاصی مبدل کرده اند.

اگر هم به این محدوده نزدیک شوی،

با این جمله ها رو به رو خواهی شد:

«اینجا پارک نکن»، «مگر نمی بینی جلوی مغازه است»، 

اینجا محل تخلیه دائم بار است» و...

حال این سئوال پیش میاید  که در مقابل  چنین  مغازه دار های خاطی

با جارو جنجال حق را به خودشان  میدهند  چطور باید برخورد کرد؟

1-           اگر خسارتی به اتومبیل  وارد کرده باشد  از طریق قانون باید با انها

برخورد کرد (این وظیفه هر شهروندی است)

2-           اگر با جارو جنجال  چنین مغازه دارهائی  مواجه شدید

خونسردی خود را حفظ کنید و اهمیتی هم به حرف رهگذران ندهید و

با آرامش خیال بکار خود ادامه دهید چون حق قانونی شماست  .

موفق باشید

                                   مغازه دار های خاطی             

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۲۰
barsam mohamadee
جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۳ ب.ظ

طاقت بیشتر دوست داشتنت را ندارم

چیزی که در دوست داشتنت


بیش تر عذابم می دهد


این است که گر چه می خواهم


اما طاقت بیش تر دوست داشتنت را ندارم


و آن چه در حواس پنج گانه ام


به ستوهم می آورد


این است که آن ها پنج تا هستند ، نه بیش تر

زنی استثنائی چون تو را


احساساتی استثنائی باید


که بدو تقدیم کرد


و اشتیاقی استثنائی


و اشک هایی استثنائی


زنی چون تو استثنائی را کتاب هایی باید


که ویژه او نوشته شده باشند


و اندوهی ویژه


و مرگی که تنها مخصوص و به خاطر او باشد


تو زنی هستی متکثر


در حالی که زبان یکی است


چه می توانم کرد


تا با زبانم آشتی کنم

طاقت بیشتر دوست داشتنت را ندارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۶ ، ۲۲:۴۳
barsam mohamadee
سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۴ ب.ظ

در تنهائی خودم

بدی‌های من به خاطر بدی کردن نیست.

 به خاطر احساس شدید خوبی‌های بی‌حاصل است.

 می‌خواهم به اعماق زمین برسم.

عشق من آن‌جاست،

 در آنجایی که دانه‌ها سبز می‌شوند و ریشه‌ها

 به‌هم می‌رسند و آفرینش، در میان پوسیدگی خود را ادامه می‌دهد.

 گویی بدن من یک شکل موقتی و زودگذر آن است. می‌خواهم به اصلش برسم.

می‌خواهم قلبم را مثل یک میوه‌ی رسیده به همه‌ی شاخه‌های درختان آویزان کنم
فروغ فرخزاد

 

و تو بدان ای دوست که من

در انبوه خاطرات غبار گرفته ام

و دیوان کلمات ننگاشته ام

از تمام حسرت های بی انتها

سراغ خواهم گرفت

و روایت خواهم کرد

در تنهائی خودم

من و یار همیشه گیم

کوله ام را میگم

هوا  آفتابی و سرد بود

بام تهران را میگم

(ولنجک تا ابتدای تله‌کابین توچال)

رنگ بارون  از رضا صادقی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۲۲:۴۴
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۲ ب.ظ

من به خود میبالم..

من به خود میبالم که در این گوشه دنیا به امیدی زنده ام که فقط


خود میدانم،نه عشق هست نه آرزو چرا که عشق را هوس گرفته و

 آرزو را  روزگار!

من به خود می بالم که در این گردی اعجاب انگیز به خود   وابستم،

من ساده ام ساده تر از بی رنگی پاکم پاکتر از یکرنگی من

خودمم خود خودم خودمم

من به خودم میبالم که دست نیافتنی ام حتی اگر یک فوطی نوشانه

باشم و دست رد زدم به ...

میبالم که خودم را دوس دارم اندازه دنیا و حصاریست بین من و تو،

من عاشق خوشحالی و شادی و شورم ..

دوس دارم که همگی شاد بمانیم بدونه گریه بدونه غم و غصه

بدونه طعنه از روی خشم...

به که گویم که دلم می خواهد آسمان باشیم نه   ابر...

کاش سهراب مرا میفهمید تا به جای تاشقایق هست زندگی باید

کرد می گفت تا دل شادی هست زندگی باید کرد چرا که شقایق ها

باختن بازی این دنیا را و چنان له شدن در زیر پای احساس و هوس

که دگر جانی برای عاشق شدن نماند .

 

من به خود میبالم



چه خوب است آدمها یک نفر را هر روز دوست داشته باشند

نه...هر روز یک نفر را....!!


ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ زبانت ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ ،
و ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ ،
ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ ...

20:06:10

2017-10-12

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۱۹:۲۲
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۸ ب.ظ

زمان

میخواهم این را بگویم که آدم ها

همه ی آدم ها

در زندگی تغییر خواهند کرد،

با ثبات ترینشان

مهربان ترینشان

منطقی ترینشان

احساسی ترین ها

وفادار ترین ها

جدی ترین ها

همه ی آدم ها روزی خود را چنان به کوران تغییر خواهند سپرد

 

که حتی باورتان هم نشود

این تغییر در دست زمان است

کافی است به آدم ها زمان بدهی

مثلأ بگویی فلانی جان بیا این دو سه سال را بگیر و هر چه دلت 

میخواهد با این دو سه سال انجام بده

این چند سال مال خودت است اختیارش را داری

و بعد منتظر بمانید و ببینید این زمان چه بلائی سر آدمی که روبروی شما

ایستاده است می آورد!

آدم هایی در زندگی ام وجود داشته اند

 

دارند که وقتی نسخه ی حال حاضرشان را می گذارم در کنار نسخه ی

چند سال قبل شان احساس میکنم که باید از کنار این آدم ها فقط پا به

فرار بگذارم.

گاهی اوقات سعی کرده ام تا به هر زبانی که شده هشدار یا ندایی بدهم

که آخر فلانی جان تو که اینطوری نبودی

چرا داری اینطوری میشوی

بیا همان آدم قبلی باش

چه اصراری است به این همه تغییر

اما بعد تر ها چیزهای دیگری فهمیدم

فهمیدم که قدرت زمان خیلی خیلی بیشتر از قدرت حرف های من است

و این مجابم کرد که سکوت کنم و صرفأ یک تماشاگر باشم

در زندگی ام با حقیقت های تلخ زیادی رو به رو شده ام

حقیقت هایی که هرکدامشان باعث شد یک تکه از خودم را دور بریزم.

حقیقت هایی که باعث شد زندگی برایم دیگر جلوه ی سابق را نداشته

باشد.

میدانی،برایم مثل این می ماند که نشسته ام به تماشای شهاب سنگی

که دارد می آید تا زمین را نابود کند،من میدانم چه اتفاقی قرار است

بیوفتد اما هیچ کاری از دستم بر نمی آید جز تماشای این نابودی!

همه ی آدم ها تغییر میکنند،تبدیل میشوند به چیزی که شاید حتی یک

دقیقه اش را نشناسید و شما فقط و فقط مجبورید که این حقیقت را

تماشا کنید.

حقیقت این است که زمان همه ی آدم ها را تغییر میدهد،دوست داشتنی

ترین ها را برایت تبدیل به یک غریبه خواهد کرد

باور و قبول این حقیقت،تحملش را برایتان راحت تر خواهد کرد.

همین....

پویان_اوحدی

همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد


همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد


خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید


خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد


تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است

ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن


نسبت عشق به من نسبت جان است به تن

تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟


زمان

دل نوشت

لطفا خوبی و بدی ی آدم ها را نسبت ب رابطه گرفتن یا نگرفتنشان با

خودتان محک نزنید


بهتر است بدانیم:


لزوما پیش دستی های یک میهمانی, ارزنده ترین ظروف یک خانه نیستند


هستند ادمهادی  که با دانستن  نقطه ضعفهای شما باعث رنجش شما

نمیشوند .

و هستند انسانهائی که با دانستن  حساسیت های دیگران سعی در بهم

زدن آرامش میشوند .

ای کاش درکشان  باندازه سوادشان بود




23:32:18

2017-10-05

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۶ ، ۱۹:۰۸
barsam mohamadee
سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۶ ب.ظ

نوشته های شبانه

ماه برای مویه های من است


که این همه بی طاقت می تابد.


من دیری ست که دست دنیا را خوانده ام


اما هیچ ردپایی از تو اینجا نیست


نه راه ، نه کوچه، نه کوه، نه کلمات


پس منزل ات کجاست؟


من باز هم به همین بادیه باز خواهم گشت


ایوب را من از مراثی خود تحمل و ترانه آموخته ام


من فقط برای با تو بودن روزی ست، که نمرده ام هنوز.

" سید علی صالحی "

همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد


همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد


خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید


خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد


چه زیباست که در اندیشه مان


دوست داشتن است …

یادش بخیر

یادش بخیر




23:42:24

2017-09-26

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۶
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۸ ب.ظ

به من عاشق نگو...........

 

چشم هایم را می بندم

و دهانم را از رویا پر می کنم

به پشت خوابیده ام

و قلبم

سرم را تکان می دهد.

 

نگاه کن!

این شاخه (شکوفه های گیلاس) درست دیوانگی های مرا دارد.

 

به من عاشق نگو ......

از خانواده بلوط هایم؟

یا از نژاد اسب؟

نمی دانم

تنها این را می دانم

که اول دیوانه نبودم

 

  غلامرضا  بروسان

 


حرف که می زنی انگار

سوسنی در صدایت راه می رود

حرف بزن

می خواهم صدایت را بشنوم

تو باغبان صدایت بودی

و خنده ات دسته ی کبوتران سفیدی

که به یکباره پرواز می کنند

تورا دوست دارم چون صدای اذان در سپیده دم

چون راهی که به خواب منتهی می شود

تو را دوست دارم چون آخرین بسته سیگاری در تبعید تو نیستی

و هنوز مورچه ها شیار گندم را دوست دارند

و چراغ هواپیما در شب دیده می شود

عزیزم!

هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می گیرد

از ریل خارج نمی شود

و من گوزنی که می خواست

با شاخ هایش قطاری را نگه دارد



مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

می بده تا دهمت آگهی از سر قضا

که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست

کمر کوه کم است از کمر مور این جا

ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست

بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد

زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست

جان فدای دهنش باد که در باغ نظر

چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست

حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد

یعنی از وصل تواش نیست بجز باد به دست

 

23:16:26

2017-09-24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۷:۳۸
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۵۴ ب.ظ

افق روشن

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد


و مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت


روزی که کمترین سرود


دوست داشتن است


و هر انسانی


برای هر انسان


برادری ست


روزی که دیگر درهای خانه را نمی بندند


قفل


افسانه ئی ست


و قلب


برای زندگی بس است


روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است


تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی


روزی که آهنگ هر حرف


زندگی ست


تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جست و جوی قافیه نبرم


روزی که هر لب ترانه ئی ست


تا کمترین سرود


دوست داشتن باشد


روزی که تو بیائی برای همیشه بیائی


و مهربانی با زیبائی یکسان شود


روزی که ما دوباره برای کبوترهای مان دانه بریزیم


و من آن روز را انتظار می کشم


حتی روزی


که دیگر نباشم

(احمد شاملو)

افق روشن

افق روشن

21:47:08

2017-09-20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۴
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۱:۲۲ ب.ظ

دوست داشتن واقعی

 

دﻭﺳـــــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺣــــﺮﻑ ﻧﯿـﺴــــﺖ!!!


ﺑﻪ ﻭﻗﺘــــﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ


ﺑﻪ ﺍﺭﺯﺷﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﻗﺎﺋﻞ میشه


ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺩﺍﺭه


ﺑﻪ ﺩﻟﮕﺮﻣﯿﻪ که بهت میده


"ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ:

ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺎﺷﻮ ﺑﺎ ﺗو پر کنه


ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗــــــــــﻮ؛


ﺟﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨـه...

خوب آخه عشق ...


همیشه به گفتن "عزیزم و دوست دارم" نیست.


به قربون صدقه های نصف شبی نیست.


به محبت هایی که تهش پوچه نیست.


به ارتباط های های چند دیقه ای نیست


به گذاشتن عکس کاور نیست.


به کادو های قیمتی مثل ...........نیست.

دوست داشتن یعنی...


حواست بهش باشه


هواشو داشته باشی


تو هر شرایطی کنارش باشی


تا با بودنت بهش جون بدی

( حتی اگه نفهمه...همین )

دوست داشتن واقعی

از ورزش نوشت :

بعد از پیروزی  مقتدرانه پرسپولیس

تیم ملی  والیبال  کشورمان در بازیهای بین قاره ای

2017

برای اولین بار روی سکوی  سوم جهان ایستاد .

و جالب توجه این بود که ایتالیا را که در سکوی دوم قرار

گرفته بود 3 بر 2  شکست داده بود

 



 

و میلاد عبادی پور دریافت کننده ارزشمند تیم ملی کشورمان

به عنوان بهترین دریافت کننده جام قهرمانان بزرگ مردان

جهان انتخاب شد.

21:53:31

2017-09-17

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۲۲
barsam mohamadee
سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۵۱ ب.ظ

ماهی ها به جز آب چه می دانند؟

ماهی ها به جز آب چه می دانند؟

 

 تمام زندگی شان آب است.

 

 وقتی ماهی از آب جدا شود،

 

 روی زمین بیفتد ،

 

تازه زمینی که آرامتر از دریاست،

 

شروع میکند به تکان خوردن.

 

ماهی دست و پا ندارد! وگرنه می شد نوشت

 

 که به نحو ناجوری دست و پا میزند.

 

 تنش را به زمین می کوبد،

 

گاهی به اندازه طول بدنش از زمین بالاتر می رود

 

 و دوباره به زمین میخورد.

 

ستون مهره هایش را خم و راست میکند.

 

 مثل فنر از جا میپرد.

با سر و دمش به زمین ضربه میزند.

 

 به هوا بلند میشود.

 

 با شکم روی زمین می افتد

 

 و دوباره همین کار را تکرار میکند.

 

 اگر حلال گوشت باشد و فلس داشته باشد،

 

در طی این بالا و پایین پریدن ها مقداری

 

از فلس هایش از پوست جدا میشود

 

و روی زمین می ماند،

 

البته بعضی از ماهیگیرها اشتباه میکنند

 

و روی شکم ماهی سنگ میگذارند تا بالا و پایین نپرد!

 

علم میگوید ماهی به خاطر دور شدن از آب،

 

 به دلایل طبیعی میمیرد.

 

اما هرکس یک بار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد،

 

 تصدیق میکند که ماهی از بی آبی به دلیل طبیعی نمیمیرد.

 

ماهی به خاطر اب خودش را میکشد!

 

ماهی ها به جز آب چه می دانند؟

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۵۱
barsam mohamadee
جمعه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۴۲ ب.ظ

تو را در سطر سطر خاطرم یاد می کنم

 

تورا در صفحه صفحه دفتر دلم ورق می زنم


تو را می خوانم و تو ساده و نازنین مرا نگاه می کنی


فقط صدای پر مهر تو گوشم را پر کرده و نوای دلفریب تو

آشیانه قلبم را لانه خود ساخته و نجوای دلربایت آن آورده

بر سرم تا دیگر نه صدایی از کسی بشنوم و نه روی

دیگری را ببینم.


ومن قطرات اشک را بر روی گونه های خود چه خنک

احساس می کنم.


و قطرات خون را در دل چه گرم


و می اندیشم که تو در این زمان به چه مشغولی

 و دلت در کجا سیر می کند و شتابت برای چیست ؟

 
هیچ شده نگاهی به دل نا آرام من کنی


هیچ شده صدایم کنی تا با صد جواب به سویت بدوم


ای کاش آشیانه روحم اسیر گردباد عشق تو ویران نبود

 تا تو را می بردم و هزار توی آن را به تو می نمایاندم


ای کاش نگاه معصومانه ات اینگونه صدایم را

 در گلو نمی شکست و نوای روح نوازت اینگونه

آرام از من نمی ربود


ای کاش لختی تامل می کردی آخر این زنگی مست

هم دلی دارد .


ای کاش بغض راه گلویت را نمی بست

 تا تو هم همراه من ترنم می کردی

 و صدای قناری خوش آواز قفس قلبت مرا مست

 و مدهوش می کرد.


ای کاش می توانستم از پس این دیوار بلند

دسته گلی از عشق برایت هدیه کنم


ای کاش می شد قطرات باران دیدگانم را

بر روی گونه هایت بکشم و دستانت رادر دست

 بگیرم تا گرمی آنها را

 

حس کنم و سرت را روی شونه هایم بگذاری تا صفای

تو دل مشوشم را کمی آرام تر کند

 

تورا در صفحه صفحه دفتر دلم ورق می زنم

 

 

 

23:13:40

2017-09-01

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۴۲
barsam mohamadee
يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۵۰ ب.ظ

دوست داشتن

چه زیباست که در اندیشه مان


دوست داشتن است


چه شادی بخش است


وقتی نگاهمان می خندد.


چه مست می شود این دنیا آنگاه که


دلت پر از امید به فردایی روشن است.


من می دانم


از همین صبح فردای زیبا


از این گنجشکانی که رقصان آواز می خوانند


از این صدای گذر آب در نهر کوچک زندگی  " می دانم"


آری، امروز روز خوبیست


بی شک معجزهای در راه است!

دوست داشتن

 

 

مهم نیست اکنون زندگی ام چگونه میگذرد ،

 

عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از

 

ذهنم عبور میکنند و باعث لبخندم میشوند !

 

خاطرات من / پابلو نرودا

 

دوست داشتن

 

 

مرا با حقیقت بیازار. اما هرگز با دروغ ، آرامم نکن !

جان شیفته _ رومن رولان

 

دوست داشتن

 

 

آدم‌بزرگ‌ها عاشق عدد و رقم اند.

 

وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی،

 

هیچوقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمی‌کنن،

 

هیچوقت نمی‌پرسن آهنگ صداش چطوره؟

 

چه بازی‌هایی رو دوست داره؟

 

پروانه جمع می‌کنه یا نه؟


می‌پرسن چندسالشه؟

 

چندتا برادر داره؟

 

وزنش چقدره؟

 

پدرش چقدر حقوق می‌گیره؟


و تازه بعد از این سوالاس که خیال می‌کنن طرف رو

شناختن!

اگه به آدم بزرگا بگی که یک خونه قشنگ دیدم

 

از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرق گل شمعدونی و

 

بومش پر از کبوتر بود،

 

محاله بتونن مجسمش کنن.

 

باید حتما بهشون گفت یک خونه چندمیلیون‌تومنی دیدم

 

تا صداشون بلند بشه که وای چه قشنگ!

نباید ازشون دلخور شد.

 

بچه ها باید نسبت به آدم بزرگها گذشت داشته باشند.

 

 

شازده کوچولو / آنتوان دو سنت اگزوپری

 

 

 

 

21:27:52

2017-08-27

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۰
barsam mohamadee
سه شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۸ ب.ظ

گفتنی ها

دفتری بود که گاهی من و تو


می نوشتیم در آن


از غم و شادی و رویاهامان


از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم


من نوشتم از تو:


که اگر با تو قرارم باشد


تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد


که اگر دل به دلم بسپاری


و اگر همسفر من گردی


من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال


تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!


تو نوشتی از من:


من که تنها بودم با تو شاعر گشتم


با تو گریه کردم


با تو خندیدم و رفتم تا عشق


نازنیم ای یار


من نوشتم هر بار


با تو خوشبخترین انسانم


ولی افسوس


مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است

و نه من!!!

گفتنی ها


می خواهم بدون اسارت دوستت بدارم،

با آزادی کنارت باشم،

بدون اصرار تو را بخواهم،

با احساس گناه ترکت نکنم،

با سرزنش از تو انتقاد نکنم

و با تحقیر به تو کمک نکنم،

و اگر تو نیز با من چنین باشی،

یکدیگر را غنی خواهیم


مرداد 91 با آهنگ ماندگار

سریال

از سرزمین های شمالی

 


23:17:12

2017-08-15


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۲۸
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۳۴ ب.ظ

من حسرت پرواز ندارم

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد

تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد

ویرانه نشینم من و بیت غزلم را

هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد

من حسرت پرواز ندارم به دل ، آری

در من قفسی هست که می خواهدم آزاد

ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را

کش مردم آزاده بگویند مریزاد

من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد

آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد؟

می خواهم از این پس همه از عشق بگویم

یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد

مگذار که دندان زده ی غم شود ای دوست

این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد

 محمدعلی بهمنی

 

تنها چیزی که شخصیت هر انسان را عوض میکند

سختی های زندگیست ...

سعی کن در سختی ها انسان بمانی

 


 

کسی که بهشت را بر زمین نیافته است


آن را در آسمان نیز نخواهد یافت


خانۀ خدا نزدیک ماست


و تنها اثاث آن، عشق است

امیلی دیکنسون

آرامشی باشد از جنس خدا 

آخر نوشت

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم


چه خاطراتی که زنده نمیشوند


چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود


چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت


چه فکرها که ارامم کرد


چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود


چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست


چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد


چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را

شکستند


چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد


چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه

نمیشناختمشان


وچه........


وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود


کاش ارمغان روزهایی که گذشت 


آرامشی باشد از جنس خدا


آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....

یادت باشد آرامشی باشد از جنس خدا


22:46:08

2017-08-03

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۳۴
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۴۱ ب.ظ

آدم عاشق

هزار بار گولش میزنی

کارِ ساده ای ست...

آدمِ عاشق

به هر سازی می رقصد

هر قصه ای را باور می کند

هر خطایی را می بخشد

آدمِ عاشق

استادِ صبر و سکوت می شود...

تو خیال می کنی زرنگی !

اما نمی دانی

آدمِ عاشق

می داند و می ماند...

تو خیالت راحت است

اما نمی بینی

عشق را که هر روز رنگ پریده تر می شود...

صبر را که هر روز کمتر می شود...

تو سرت شلوغ است

و نمی فهمی

کسی آرام از کنارِ بی تفاوتی ات رد می شود،

می ایستد،

خم می شود، رویِ ماهت را می بوسد و... میرود...

با خودت می گویی : چه نسیم خوشی !

چشم هایت را می بندی تا باز هم بوزد

اما نمی دانی

آدمِ عاشق

فقط یکبار می رود

و برای همیشه می رود


((پریسا زابلی پور))

آدم عاشق

شاد باش که زشادی تو من هم شادم


تا تو شادی ز غم هر دو جهان آزادم


لذت زندگی من همه خرسندی توست


به وفایت که وفایت نرود از یادم


آهنگی از هلن فیشر

 

Doch Ich Bereu' Dich Nicht

 



22:32:42

2017-07-24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۱
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۸ ب.ظ

خسته ام

 

باز باران ، با تمام بی کسی های شبانه می خورد

بر مرد تنها


می چکد بر فرش خانه


باز می آید صدای چک چک غم…


باز ماتم من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده


نمی دانم …


نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست ؟


نمی فهمم ،چرا مردم نمی فهمند


که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت

می لرزید


کجای ذلتش زیباست؟


نمی فهمم…


کجای اشک یک بابا که به زور چکمه های باران به

روی همسر و پروانه های مرده اش آرام می گرید


عاشقانه است؟

از زندگی، از این همه تکرار خسته ام

 

از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

 

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام

 

دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم

آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

 

بیزارم از خموشی تقویم روی میز

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

 

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود...

از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام...

 

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید...

 

 

محمد علی بهمنی

 

 

 

تو نیستی که ببینی

 

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهائی من بزرگ است

 

22:52:00

2017-07-20

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۸
barsam mohamadee
شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ب.ظ

مهربانم


مهربانم همیشه دوست داشتن یک احساس نیست .


 مهربانم فکر می کردم دوست داشتن یک نگاه یک لبخند

 بی معناست .

اما حالا می فهمم یک دوستت دارم

ساده را اگر پاسخ دهی یک طوفان عظیم در انتظار توست

که اگر در این طوفان دوام نیاوری حتما نابود خواهی شد


 مهربانم حالا می فهمم دوستت دارم دریچه ی تمام

سختی هاست این بار این جملات را با تمام اعتماد به

نفسم می گویم


مهربانم سر در گم شده ام...

 راستی چرا هیچ عشقی بدون سختی نیست ؟


چرا آدمها با نفرت هایشان به خوشبختی دیگران حسادت می کنند

و گاهی باعث نابودی خوشبختیش می شوند ؟


چه دنیای در همی است دنیای ما اصلا نمی فهمم چرا

وقتی می خواهیم از یک دوره وارد دوران جدیدش بشویم تا

پای نابودی می کشاندمان ؟


مهربانم خدا را شکر روزگارم خوب است اما نظاره گر

اشکهایی هستم که شاید حق صاحبشان نیست


مهربانم دلم می خواهد برای صاحب آن اشک ها کاری

 

می توانستم بکنم اما جز مبهوتی هیچی نسیبم نیست


گاهی در حقشان دعا می کنم تا خدا طاقتشان بدهد تا از

این مسیر پر تلاطم زندگی عبور کنند


 مهربانم نکند دوستت دارم های ما هم چنین

طوفانی را در بر داشته باشد ؟


 خدایا من و مهربانم طوفان را بارها تجربه کردیم پس به

احساسمان بفهمان از هیچ طوفانی نمی هراسیم


مهربانم نمی دانم آنها چرا از این همه سختی رها نمی

شوند با پایان یکی سختی دیگری آغاز می شود


بیا برای عاشق های روزگارمان دعا کنیم


خدایا از عشق پاک عشاق روزگارمان محافظت کن

و هرگز نگذار طوفان های روزگار مانع خوشی هایشان

شود
مهربانم امیدوارم خدا هوای هر عشق پاک و ماندگاری را

داشته باشد چون عشق نعمت پر ارزشی است که خداوند

نسیب هر کسی نمی کند


ای کاش خود عشاق هم لیاقت نگهداشتنش را داشته

باشند اگر خدا بخواهد ..

مهربانم





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۲:۴۲
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۸ ق.ظ

خوش آمدی

 

غمخوار من به خانه ی غم ها خوش آمدی
با من به جمع مردم تنها خوش آمدی    

بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت برای تماشا خوش آمدی

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای من و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی

 

فاضل نظری

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم


حال همه خوب است، من اما نگرانم

چرا دشمنی میکنی با خودت

چه جمله  قشنگیه این "مواظب خودت باش"

 

با این همه معنی .:


ﮔﺎﻫﯽ ... ﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ... ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﯾﺎ

 

ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﯿﮕﯿﻢ : « ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ! »


ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﮑﺮﻡ ﭘﯿﺶ ﺗﻮﺋﻪ !


ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﻣُﻬﻤﯽ !


ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﮕﺮﺍﻧﺘﻢ !

 

ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ


ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !


ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﻻﻥ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ !


ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺳﭙﺎﺭﻣﺖ !


ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﻌﻨﯽ ...

ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ...

در من کوچه ای است
که با تو در آن نگشته ام
سفری است
که با تو هنوز نرفته ام
روزها و شب هایی است
که با تو به سر نکرده ام
و عاشقانه هایی که با تو هنوز نگفته ام

افشین یداللهی

 

 

 

پایان نامه

معاد در دیوان صائب تبریزی

انسان همواره در اندیشه‌ی این بوده که از کجا آمده و

به کجا خواهد رفت.

مرگ انسان پایان زندگی او نیست

و پس از مرگ دنیای دیگری نیز باید باشد تا نیکوکاران،

پاداش نیکوکاری و بدک کاران کیفر بدکاری خود را ببینند که از آن به معاد تعبیر می‌شود.

هدف اصلی  در پژوهش حاضر،

بررسی معاد در دیوان صائب تبریزی بر اساس 6 جلد دیوان

این شاعر بزرگوار به تصحیح محمّد قهرمان است .

که با روش کتابخانه‌ای و تحلیل محتوا گرد آمده است.

خواننده با خواندن این پایان‌نامه می‌تواند با اعتقادات صائب درباره‌ی معاد آشنا گردد.

صائب از شاعرانی است که معاد و جلوه‌های آن چون بهشت، جهنّم، مکافات، شفاعت و ...

در اشعارش منعکس شده است.

وی معتقد به معاد روحانی و جسمانی است

و به دیدار و رویت خداوند در قیامت، اعتقاد دارد.

دیدگاه وی درباره‌ی معاد، با قرآن، عرفان و اخلاق آمیخته است.

در این پایان‌نامه سعی شده تا با مطالعه‌ی کتاب‌هایی در حوزه‌ی معاد، بازتاب مباحث مربوط به معاد، در اشعار صائب مورد بررسی قرار گیرد و پژوهش حاضر،

حاصل این مطالعات است.

01:05:17

2017-07-03

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۶ ، ۰۰:۰۸
barsam mohamadee
جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۱ ب.ظ

آدم برفی

یادش بخیر

برف زیاد

تعطیلی مدارس

برف بازی

خنده و شادی

آدم برفی

عشق و کیف

تجدید خاطره خیلی شیرینه ......

در این هوای گرم طاقت فرسا  بدون تو و با یاد تو

یاد روز های برفی  با ادمک برفی  وقتی

دانه دانه برف

سفید و سبک

چه لطافتی دارد

وقتی در دستان ما شکل می گیرد

 

باز هم برف...

بازهم تو...

باز هم آدم برفی....

برف می آید

به شوق با هم بودن ما

در گوش برف می خوانم از عشق تو

و زمستان بهار می شود

 

من سردم می شود

و محتاج آغوش گرم تو

چه عاشقانه پذیرای منی

و چه شاعرانه نوازشم می کنی

 

اینقدر این روزهای برفی را دوست دارم

اینقدر از بودن با تو و برف لذت می برم

اینقدر عاشقانه های برفی با تو دارم

که آرزو می کنم کاش تابستان ها هم

برف می بارید

 

تو که باشی

هوا عالیست

فرقی نمی کند برف باشد یا باران

آفتاب باشد یا ابر

هوای زندگی

با تو همیشه خوب است




23:48:22

2017-06-30

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۶ ، ۲۳:۳۱
barsam mohamadee
دوشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۵۸ ب.ظ

یک خدا حافظی ساده

نمی دانم از چه بگویم و از کجا ؟ 

از تو نوشتن و برای تو نوشتن سخت است . 

بگذار مثل خودت حرف بزنم ، از زبان تو ...

خودت گفتی همه چیز به انار و دانه هایش مربوط میشود ؛ 

انار خشکید ، ترک خورد ، نیست شد ؛ 

ولی ما همچنان به دو خط موازی می مانیم که

هیچگاه به هم نمی رسند ...

ساعت دیوار خسته شد از بس ثانیه ها را شمرد :

یک ، نبودی 

دو ، نیستی 

سه ، نخواهی بود ...

من کنار کشیده ام ... 

تو باش و زندگی ات ، من هستم و تنهاییم ....

همیشه از خدا سلامتی تو را خواسته ام ،

واینبار اما خوشبختی ات راهم خواستارم !...

فکر میکردم تو مخاطب خاص تمام دوستی هایم هستی

اما انگار اشتباه بود .... 

" گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم 

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست 

آسمانی تو در آن گستره خورشیدی کن 

من همین قدر که گرم است زمینم کافیست..." 

یک خدا حافظی ساده

پی نوشت:

 

می خواهی قضاوتم کنی !؟

 

کفش هایم را بپوش.!

 

راهم را قدم بزن .! 

 

دردهایم را بکش .! 

 

سالهایم را بگذران.!

 

بعد قضاوت کن .!

 

 یک خدا حافظی ساده

 

کلمات و جملاتم توانایی توصیف دوست داشتن را ندارند :

 

دوست داشتن نور است که هیچگاه خاموش نی شود ،

 

خورشید است که توانایی جوشش دارد ،

 

باران است که احساس زیبایی می آفریند ،

 

یک خدا حافظی ساده 

 

در زندگی نه "گل" باش که اسیر خاک شوی ....

 

و نه "باران" باش که به خاک افتی ...

 

"خاک" باش ...

 

که گل از تو بروید و باران به خاطر تو ببارد .

 

 یک خدا حافظی ساده

می گویند رسم زندگی چنین است

 

می آیند....

 

می مانند.....

 

عادت می دهند.....

 

و می روند....

 

و تو خود می مانی ....

 

و تنهاییت .....

 

رسم ما نیز چنین شد ...

 

آمدیم...

 

ماندیم ....

 

عادت کردیم

 

و حال که وقت رفتن است.....

 

می فهمیم که چه تنهاییم....

 

و رفتنی شدیم...

 

برگشته ایم تا چند سطر ترانه ی دلتنگی سر دهیم...

 

یک خدا حافظی ساده 

 

سفارش نامه

 

گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست باید بنیشینی و نظاره کنی

 

اما "مرکــــــــــــــــز" را که درست انتخاب کرده باشی "دلت قرص باشد"

دیگر هر چه می خواهد بچرخد!!!

 

نطق اطاعت دستور

 

چشم...........

 

میروم تا هیچ آدمکی بهر شکلی

 

نباشد

 

موفق باشی ومواظب خودت باش



21:22:46

2017-05-29

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۵۸
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۵۰ ب.ظ

بارانی بمانیم

آدم هائی هستند که بودنشان ...

حتی مجازی به آدم آرامش میدهند .

دوستی شان برایت حقیقی میشود .

و یک دفعه میشوند یک قسمتی از زندگیتان.

آدم هائی هستند که با تمام مجازی بودنشان .

سهم بزرگی از حقیقت دوستی های تو دارند .

کسانی که با اینکه چیزی از زندگی تو نمیدانند.

اما با جان و دل به دردت گوش میدهند.

پس قدرشان را بدانیم ...

قدر تان را میدانم ..

و به پاس همراهیتان سر تعظیم فرود میاورم .

واژه ها چون قطره باران .

وقتی از آسمان دلمان سرازیر میشوند .

غبار جانمان  را میشویند .

و روحمان  را صیقل میدهند .

اینجا مینویسم تا همیشه با رانی بمانم .

 

 


 

 

 

 

باش همین قدر دور همین قدر دست نیافتنی .           

 

مثل من .

 

 

 

 

 

 

تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم !

 

من را به من نبودن محکوم نکن !

 

من همانم که درگیر عشقش بودی !

 

یادت نمی آید ؟!

 

من همانم !دست نیافتی    دست نیافنی

21:42:41

2017-05-26

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۵۰
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۴۳ ب.ظ

حبابها قربانی هوای درون خویشند

 

‌ﺣﺒﺎﺑﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ


”ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ”


نقش ﻣﻬﻤﯽ ﺩﺭ “ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ”


ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ، ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ


ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺍﺳﺖ…

حبابها قربانی هوای درون خویشند




21:28:20

2017-05-08

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۴۳
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۳۵ ب.ظ

واقعا متاسفم واسه خودم

دوستی می گفت هر وقت راه بیفتی بلاخره می رسی.

 

مهم اینه که راه بیفتی.

من خیلی وقته که راه افتادم

رو دوشم سنگینی مسئولیت هام است

و نگاهایی که به من خیره شدن.

در دلم ایمان دارم

و نور امید مسیرم رو روشن کرده است.

متاسفم از اینکه  چقدر باورت داشتم  و دارم.

اما کار به جائی رسید که باید میرفتم

نزدیک 5 سال درد دل کردم.  درد دل کردی  دعوا کردم

دعوا کردی  جیک و پیک  درد دلهایت  مسئولیت ایست  که

حفظشان کردم.  هیچگاه وجدانم بهم اجازه نداد با کسی  حرفی بزنم

 

شاید این را خودت بهتر میدانی  و برای اعصاب خورد کردن من  مطلب میزاری

کمی فکر کن  اگر حسادت  یا کج باوری  یا خیال پردازی 

این اجازه را بهت  بده

حرفم را میفهمی  .

تو همیشه خودت را باهوش  فهمیده   ادم شناس  میدانستی

چه شد؟    چرا 5 سال طول کشید  تازه  موقعی که دیگه

 جای موندن نبود

 

 

چون اذیت میشدی      یادته ؟      یادته؟     یادته ؟

واقعا هم متاسفم واسه ی اونی که براحتی دیگران

 رو قضاوت میکنه ...


خدایا خودت به داد آدمات برس

 

22:44:44

2017-05-01

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۵
barsam mohamadee
جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

دوست داشتن یا عشق

 

 

 

همیشه به دنبال فرقی بین دوست داشتن و عشق می گشتم تا این

 

دو را از هم تمیز دهم و ثابت کنم فرقی بین 

 

 " کسی که با آن حرارت خاص میگوید : عاشقتم !!!  

 

با کسی که با آرامش و لطافت و ملایمتی مثال زدنی می گوید :

 

دوستت دارم  " است ؟؟؟؟!

دوستت دارم  " است ؟؟؟؟!

 

خودم هیشه فکر می کنم که آتش تندی در عشق هست

 

 که بر روح آدمی زبانه می کشد و

 

 احساساتش را می سوزاند

 

 و درمدت کوتاهی نیز آن آتش شعله ور خاموش و رنگ خاکستر می گیرد

 

و خاکستر ش هم باد به نا کجا آبادی می برد

 

که خدا به داد برسد اگر این نا کجا آباد

 

 ویرانه ی نفرت باشد !!!!

 

http://uupload.ir/files/lnsm_005.jpg

 

 

مرز بین عشق و نفرت اندک فاصله ایست که طی کردنش

 

با یک اتفاق ساده میسر میشود !!!

 

و این اتفاق هر چه می تواند باشد ...

 

فقط بر خلاف میل عاشق باشد کافیست ... !

 

و زمانی که خاکستر عشق به آتش نفرت مبدل می شود

 

 که باز هم  شعله هایش وجود انسان را می سوزاند .

 

خواب را از چشمانش می گیرد .

 

بیقرارش می کند.

بیقرارش می کند

 

 خود را شکست خورده می بیند و آینده را تاریک !

 

و تنها ضماد این روح سر خورده را تنها انتقام می داند و بس !!!

 

و این است که هر روز در صفحه ی حوادث می خوانیم :

 

پسری عشقش را کشت و یا بالعکس زنی همسرش را ... !یا حتی

 

خودش را ... !

 

و زمانی که شخص عاشق پیشه عشقش

 

را از دست رفته می بیند

 

 و آتش نفرت را شعله ور دست به کارهایی

 

 غیر عقلانی و جنونی می زند که عاقبتی جز ندامت ندارد

 

 اما هر چه با خود حساب می کند مر همی بهتر

 

از آن پیدا نمی کند

 

مر همی بهتر  از آن پیدا نمی کند

 

و این می شود که به خاطر یک  احساس

 

 از پای بست ویران خون انسانی

 

 به زمین ریخته می شود !!!!!!!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۲۳
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۲۵ ب.ظ

من باور دارم

من باور دارم ...

 که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنی این نیست که

 

آن‌ها همدیگر را دوست ندارند .  

 و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنی این نیست که

 

آن‌ها همدیگر را دوست دارند .

من باور دارم... 

 من باور دارم ...

 که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمی باشد ،هر از گاهی

 

باعث ناراحتی ما خواهد شد و ما   باید بدین خاطر او را

ببخشیم.



من باور دارم ...

 

 که دوستی واقعی به رشد خود ادامه خواهد داد حتی در

 

دورترین فاصله‌ها. عشق واقعی نیز همین طور است.

من باور دارم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۱ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۲۵
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۰۶ ب.ظ

تولدت مبارک



باز کن پنجرهها را که نسیم


روز میلاد اقاقی ها را


جشن میگیرد


و بهار


روی هر شاخه کنار هر برگ


شمع روشن کرده است

20:38:17

2017-04-16

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۰۶
barsam mohamadee
شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۴۰ ب.ظ

صحبت از عاشق ماندن است.

می روم....

بغض خواهی‌ کرد


اشک‌ها خواهی‌ ریخت


غصه‌ها خواهی‌ خورد


نفرینم خواهی‌ کرد


دوست‌ترم خواهی‌ داشت


یک شب فراموشم می کنی‌


فردایش به یادت خواهم آمد


عاشق‌تر خواهی‌ شد


امید خواهی‌ داشت


چشم به راه خواهی‌ بود


و یک روز


یک روز خیلی‌ بد


رفتنم را، برای همیشه، باور خواهی‌ کرد


ناامید خواهی شد


و من برایت چیزی خواهم شد


مثل یک خاطر ه ی دور


تلخ و شیرین ولی‌ دور ... خیلی‌ دور

صحبت از عاشق بودن نیست




و من در تمام این مدت


غصه‌ها خواهم خورد


اشک‌ها خواهم ریخت


خودم را نفرین خواهم کرد


تمام لحظه‌ها به یادت خواهم بودو امید خواهم داشت به پایداری عشق


و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست

صحبت از عاشق ماندن است.


نخواهی فهمید 


درکم نخواهی کرد


صحبت از عاشق بودن نیست... صحبت از عاشق ماندن است.

 

(گاهی برای اثبات عشق باید رفت ... خودم از رفته گانم ...)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۰
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۵۱ ب.ظ

روز پدر مبارک

        بسم الله الرحمن الرحیم

    میلاد با سعادت مولود کعبه و نخستین

امام شیعیان حضرت علی ابن ابی طالب (ع) و

          "روز پدر"  مبارک باد

روز پدر مبارک

 

 

 پدرتکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . .

اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند

و با وجود همه مشکلات ،

به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی . . .

که اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را

از میان موج های سهمگین روزگار ،

به ساحل آرام رویاهایت رسانده است ؛

” پدرت “را می پرستیدی . . .

 

روز پدر مبارک

 

 

تاریخ دقیق روز پدر امسال سه شنبه 22 فروردین 1396 خورشیدی

 

برابر 11 آوریل 2017 میلادی و مصادف با 13 رجب 1438 هجری

 

 قمری می باشد

 

 

 

  • روز پدر در سایر کشورهای جهان

 

روز پدر در آلمان

 

روز پدر در آلمان نسبت به دیگر کشورهای جهان متفاوت است.

روز عروج مسیح به آسمان به عنوان روز پدر در نظر گرفته شده‌است

 روز سه شنبه، چهل روز پس از عید پاک.

این روز، یک تعطیلی رسمی است و در برخی مناطق آلمان

به آن روز مرد یا روز آقایان نیز می‌گویند. 

 

روز پدر در آمریکا

 

در آمریکا روز پدر در سومین یکشنبه ماه ژوئن جشن گرفته می‌شود.

این روز اولین بار در ۱۹ ژوئن ۱۹۱۰ در اسپوکین گرامی داشته شد.


 روز پدر به شکل امروزی آن از سوی سونورا اسمارت داد زاده آرکانزاس ایجاد شد.

پدر او ویلیام جکسون اسمارت،

یکی از کهنه سربازان دوران جنگ داخلی آمریکا بود،

 او به تنها شش فرزندش را در اسپوکین بزرگ کرده بود.

دختر او سونورا،

بسیار تحت تاثیر تلاش‌های آنا جارویز برای جا انداختن

 روز مادر قرار گرفته بود،

برای همین او روز ۵ ژوئن زادروز پدرش را به عنوان روز پدر

معرفی کرد اما آمادگی لازم برای برگزاری

 مراسم بزرگداشت را نداشت درنتیجه مراسم به

سومین یکشنبه ژوئن منتقل شد.

 

خیلی زود ویلیام جنینگ برایان به صورت غیر رسمی

از این مراسم حمایت کرد. در ۱۹۱۶ خانواده و

ودرو ویلسون رئیس جمهور وقت

نیز برای او مراسم بزرگداشت روز پدر را برگزار کردند.

در ۱۹۲۴ کالوین کولیج رئیس جمهور آن دوران پیشنهاد کرد که روز پدر

به عنوان یک روز ملی شناخته شود. 

 

روز پدر در اسپانیا

 

روز پدر در روز جشن یوسف مقدس،

در ۱۹ مارس گرامی داشته می‌شود.

در این روز مقدس،

بانک‌ها و بسیاری از مغازه‌ها تعطیل اند. 

 

روز پدر در استرالیا

 

مردم در استرالیا،

در اولین یکشنبه سپتامبر روز پدر را گرامی می‌دارند،

این روز تعطیلی عمومی نیست.

هر ساله در ۳۲ شهرستان ایالت ویکتوریا برای

بزرگداشت پدرها و نشان دادن اهمیت نقشی که

آن‌ها در تربیت فرزندان دارند،

جشنی برگزار می‌شود و به پدران برگزیده «جایزه پدر

سال» داده می‌شود. 

 

روز پدر در ایتالیا

 

در ایتالیا، مطابق سنت‌های کاتولیک روم،

 روز پدر در ۱۹ مارس، روز یوسف مقدس گرامی

داشته می‌شود. این روز یک تعطیلی عمومی نیست. 

 

روز پدر در پاکستان

 

در پاکستان روزی به نام روز پدر وجود ندارد.

تنها آن‌هایی که از آمریکایی‌ها تاثیر گرفته‌اند

به پیروی از آن‌ها سومین یکشنبه ژوئن را به عنوان

 روز پدر گرامی می‌دارند. 

 

روز پدر در ژاپن

 

در ژاپن در سومین یکشنبه ژوئن روز پدر گرامی

داشته می‌شود. این روز تعطیل عمومی نیست. 

 

روز پدر در کانادا

 

روز پدر در کانادا در سومین یکشنبه ماه ژوئن گرامی داشته می‌شود،

این روز یک تعطیلی عمومی نیست.

معمولا افراد در این روز،

روز خود را با پدر خانواده سپری می‌کنند،

 جشن کوچکی می‌گیرند و هدیه می‌دهند. 

 

روز پدر در کره

 

در کره، روز پدر و مادر در ۸ مه هر سال گرامی داشته می‌شود. این روز تعطیل رسمی نیست. 

 

روز پدر در مالزی

در مالزی در سومین یکشنبه ژوئن روز پدر گرامی داشته می‌شود.

این روز تعطیل عمومی نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۵۱
barsam mohamadee
جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۰۰ ب.ظ

ورزش

 

ورزش های گوناگون علاوه بر آن که از بروز

 

بسیاری از بیماری ها جلوگیری می کند

 

و نقش پیش گیری را به عهده دارد،

 

 همواره در درمان بسیاری از بیماری ها

 

 موثر واقع می شود و یک نقش درمانی را

 

از نظر علم پزشکی برعهده می گیرد.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۰
barsam mohamadee
دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۵۷ ب.ظ

روز جهانی کتاب کودک مبارک

 روز جهانی کتاب کودک 

 

روز جهانی کتاب کودک 2 آپریل (برابر 14 فروردین)

به افتخار زادروز هانس کریستین اندرسن،

 

نویسنده داستان‌های کودکان نامگذاری شده‌است.

 

دفتر بین‌المللی کتاب برای نسل جوان

 

(IBBY) مراسم باشکوهی به مناسبت برای

بزرگداشت مقام کتاب کودک و ادبیات کودک و نوجوان

در کشورهای جهان جشن گرفته می‌شود و مدیریت

آن را این دفتر که از سال ۱۹۵۳ میلادی در سوئیس 

آغاز به کار کرده‌است برعهده دارد..

مراسم این روز هر سال در یکی از کشور جهان که

عضویت دارد برگزار می‌شود و این کشور. بوستر

و پیام روز جهانی کتاب را تهیه می‌کند.

روز جهانی کتاب کودک از سال 

1349

در ایران به رسمیت شناخته شده‌است و وزارت

 آموزش و پرورش در سال 1350 روز 14 فروردین

 

هر سال را روز جهانی کتاب کودک در ایران اعلام کرد.

 



 

مراسم بزرگداشت این روز هر سال در یکی از

کشورهای عضو برگزار می‌شود و ایران نیز در سال

1371(1992) برگزارکننده این مراسم بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۳ ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۵۷
barsam mohamadee
شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۴۶ ب.ظ

سبز سبز (در سیزده بدر)

سربلند و سبز باش ای جنگل ، ای انسان

زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست

گر بیفروزیش

رقص شعله اش

در هر کران پیداست

ور نه خاموش است

و خاموشی گناه ماست

زندگی را شعله باید برفروزنده

شعله ها را هیمه سوزنده

جنگلی هستی تو ای انسان

جنگل، ای روئیده ی آزاده

بی دریغ افکنده روی کوه ها دامان

آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید

چشمه ها در سایبان های تو جوشنده

آفتاب و باد و باران بر سرت افشان

جان تو خدمتگر آتش

سربلند و سبز باش

ای جنگل

انسان

  

  قطعه ای از شعر "آرش کمانگیر"

 

تقدیم به دوستان خوبم



 

نمی دانم آرزویت چیست!

 

اما برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت، هر چه که هست، گره می زنم.

 

(سیزده بدر، روز آرزوهایت باد)

 

سیزده بدر خوش بگذره

شوخی نوشت

دقت کردین اندوهی که عصر سیزده بدر داره ،
دیدن دمپایی خیس شده ای که به صورت نامرتب افتادن کف

دستشویی نداره؟

 

 

 

سلام خوبی ؟ یه چیزی میخواستم بگم !

پارسال اون همه سبزه گره زدی هیچی نشد !

بیا امسال درخت گره بزن شاید فرجی شد !

صحبت از قانون

اصل پنجاهم قانون اساسی :

((درجمهوری اسلامی حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی میشود .

از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست ویا

تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا نماید، ممنوع میباشد)).

آخر نوشت

زندگی سالم و پایدار در گرو رفتار منطقی ما با قوانین طبیعت است .


 

درخت یعنی اکسیژن ، یعنی آب ، یعنی رودخانه ، یعنی غذا ، یعنی زندگی .

احترام به طبیعت احترام به زندگیست و احترام به زندگی احترام به خالق است .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۲ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۶
barsam mohamadee
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۳۹ ب.ظ

محبوب همه باش،



جایی که بودن و نبودنت هیچ فرقی نداره، نبودنت رو انتخاب

کن. اینگونه به بودنت احترام گذاشتی...

محبوب همه باش، معشوق یکی


مهرت را به همه هدیه کن، عشقت را به یکی...

با هر رفتنی اشڪ نریز و با هر آمدنی لبخند نزن


شاید آنکه رفته باز گردد و آنکه آمده برود،


آنقدر محکم و مقتدر باش که با این محبت ها و بی مهری ها

زمین گیر نشوی...

لازم است گاهی در زندگی، بعضی آدمها را گم کنی تا خودتو

پیدا کنی ...

بعضی از آدمارو باید دوست داشت،


اما بعضی از آدمارو فقط باید داشت..

 

 

 

23:36:18

2017-03-28

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۳۹
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ب.ظ

How Am I Supposed To Live Without You

Michael Bolton

 

Michael Bolton ist Amerikaner!

 

I could hardly believe it
When I heard the news today
I had to come and get it straight from you
They said you were leavin'


Someone's swept your heart away
From the look upon your face,
I see it's true
So tell me all about it
Tell me about the plans you're makin'
Then tell me one thing more before I go

Tell me how am supposed to live without you
Now that I've been lovin' you so long
How am I supposed to live without you
How am I supposed to carry on
When all that I've been livin 'for is gone

I didn't come here for cryin'
Didn't come here to breakdown
It's just



Ich konnte es kaum glauben, als ich heute die Nachrichten

hörte


Ich musste kommen und es direkt von dir erfahren


Sie sagten, du würdest gehen. Jemand hat dein Herz

weggefegt
Der Blick auf deinem Gesicht zeigt mir, dass es war ist



So erzähl mir alles darüber, erzähl mir über die Pläne, die du machst
Oh, dann sag mir noch etwas bevor ich gehe

Sag mir wie soll ich ohne dich leben
Jetzt wo ich dich bereits so lange liebe


Wie soll ich ich ohne dich leben


Und wie soll ich weiter machen


wenn alles wofür ich gelebt habe weg ist

Ich bin zu stolz, um zu weinen, ich bin nicht hergekommen

um zusammen zu brechen
Es ist nur so, dass ein Traum von mir zu einem Ende

gekommen ist


Und wie kann ich dir die Schuld geben, wenn ich meine

Welt um dich herum aufgebaut habe


Die Hoffnung dass wir eines Tages viel mehr als nur

Freunde sein werden


Ich will den Preis nicht wissen, den ich fürs Träumen

bezahlen werde, oh
Sogar jetzt, ist es mehr, als ich ertragen kann

Sag mir wie soll ich ohne dich leben


Jetzt wo ich dich bereits so lange liebe


Wie soll ich ohne dich leben


Und wie soll ich weiter machen


wenn alles wofür ich gelebt habe weg ist

Nein, ich will den Preis nicht wissen, den ich fürs Träumen zahlen werde
Oh, jetzt wo dein Traum war geworden ist

Sag mir wie soll ich ohne dich leben


Jetzt wo ich dich bereits so lange liebe


Wie soll ich ohne dich leben


Und wie soll ich weiter machen


 

wenn alles wofür ich gelebt habe weg ist

 


2017-03-15

22:34:28

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۲۹
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

گل پونه ها

گل پونه ها

 

گل پونه ها

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۹
barsam mohamadee
جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ق.ظ

خدا حافظ




دیگه دیره واسه موندن ،

دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم
دستامه ،

 که دستاتو نمیگیرم


تو این بارون تنهایی ،

دارم میرم خداحافظ


شده این
قصه تقدیرم ،

 چه دلگیرم خداحافظ


دیگه دیره واسه موندن ،

 دارم از پیش تو
میرم
جدایی سهم دستامه ،

که دستاتو نمیگیرم


تو این بارون تنهایی ،

دارم میرم


خداحافظ


شده این قصه تقدیرم ،

 چه دلگیرم

خداحافظ


دیگه دیره دارم میرم ،

 چه قدر
این لحظه هاسخته


جدایی از تو کابوسه ،

 

 شبیه مرگ بی وقته


دارم تو ساحل


چشمات ،

 دیگه آهسته گم میشم


برام جایی تو دنیا نیست ،

تو اوج قصه گم میشم


دیگه دیره دارم میرم ،

 برام جایی تو دنیا نیست


به غیر از اشک تنهایی ،

 تو چشمم چیزی پیدا نیست


باید باور کنم بی تو ،

 شبیه مرگ تقدیرم


سکوت من پر از بغض ،

دیگه دیره دارم میرم


خداحافظ….

خدا حافظ

Liebe Skylark

 

wünsche dir Gesundheit, Freude, Erfolg und das Glück

Dein kleiner Bruder .......Barsam

22:49:15

2017-02-09

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۲
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۴۶ ق.ظ

من سردم است

من سردم است

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد

ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟

 نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد

و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند

چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟

من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم

من سردم است و میدانم

که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی

جز چند قطره خون

چیزی به جا نخواهد ماند

خطوط را رها خواهم کرد

و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد

و از میان شکلهای هندسی محدود

به پهنه های حسی وسعت

پناه خواهم برد

من عریانم عریانم عریانم

مثل سکوتهای میان کلام های محبت عریانم

 

 

پ ن 1 :

ای یار نازنین !

 

ما باد را هرگز نکاشتیم که طوفان دِرو کنیم !

 

ما بذر کاشتیم ...

 

همت گماشتیم ...

 

که تا روید از زمین

 

امّا شبی که جشن دِرو گرم گشته بود

 

در آن بزمِ دلنشین

 

ناگه حرامیان ...

 

چه بگویم دگر ...

 

همین ... !

 

- حمید مصدق -

پ ن:2

 

هر وقت مشکلی داشتی

 

زنگ بزن !

 

هر وقت مشکلی داشتی که کوه

 

از تکلم آن عاجز بود

 

بی خبرم نگذار !

 

من بعد از مرگ

 

باز هم همین حوالی تو

 

پرسه می زنم ...

 

- سیدعلی صالحی -

 

01:58:25

2017-01-18



 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۹ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۶
barsam mohamadee
جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ

دریا باش(2)

با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به

دریانگاه کن.

پایت بر آب‌های دریا و بال‌هایت گسترده در

افق زیبا

و باز هم

جسورانه به دریا نگاه کن.

دریا باش

حالا دیگر باید خودت را جزئی از دریا بدانی،

آری اگر خوبِ خوب در خود غوطه‌ور شوی.

می‌بینی حالا خود تو هم دریایی،

دریایی زیباتر از این دریایی که تا به حال نظاره گرش بودی.

 

تو دیگر دریا شده‌ای؛

آبی‌تر، آرام‌تر، تو دریایی شده‌ای؛ آبی آرام،

زیبای غرورانگیز،

جسور مهربان، قدرتمندی بامعرفت و پرتلاطمی امن؛

 

تو دیگر دریایی هستی آبی‌تر، سخاوتمندتر،

قوی‌تر و زیباتر، هروقت خوب به خوبی‌های

اطرافت نگاه کنی،

خیلی بهتر از آن‌ها خواهی شد یعنی

می‌بینی که تو هم دارای همه‌ی آن

خوبی‌هایی هستی

 

که محو تماشای‌شان می‌باشی.

باور کن تو حالا از دریا هم دریاتر شده‌ای،

دریایی که می‌داند و می‌بیند و می‌فهمد که

دریاست.

دریایی که می‌داند زیباست، قدرتمند است،

مفید است، خلقتش بی‌عیب و نقص و

هدفمند است،

 

آمده‌ایم که دریا باشیم با تمامی خوبی‌ها.

 

 

 

قدرتی که دریا دارد، غیرقابل تصور است ولی

ولی او به ساحلِ آرمیده در کنارش ظلم نمی‌کند،

با او یار و همراه است، به زیباترین شکل ممکن،

همدیگر را مهربانانه و خالی از هر کینه و

عداوتی در آغوش می گیرد.

 

سرودهای عاشقانه‌ی دریا و ساحل را،

آن‌ها در کنار هم ترانه‌ی آرامش و آسایش

می‌خوانند.

نه دریا فخر به بزرگی و پهناوری و دارندگی‌اش می ورزد.

 

و نه ساحل به کوچکی‌اش سر خجلت فرود می‌آورد،

نه دریا بر ساحل خشم می‌گیرد نه ساحل بر دریا سخت؛

 

هر موجی که به ساحل می‌آید، حاوی پیام

مهربانانه‌ی دریاست

"صدها و هزاران هزار سرود و ترانه‌ی مهر،

عشق و دوستی"

 

و هر موجی که از ساحل به دریا بازمی‌گردد،

حامل

بهترین و عاطفی‌ترین پاسخ‌هاست.

 

 

دوست خوب من، به دریا نگاه کن و دریا شو

چون دریا، آرام، زیبا، قدرتمند، مهربان و سخاوتمند.

حالا دیگر به ‌جای نگاه کردن به دریا، خودت دریا

باش. همان‌ گونه آرام، به همان اندازه مقتدر ومهربان.

23:04:31

2016-12-23

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۶
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ب.ظ

دریا باش (1)

 

با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن،

هر آنچه که در خود می‌جویی را

در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت.

موسیقی عاشقانه‌ی دریا

چه در آرامش زیبایش و چه در امواج سهمگینِ

و به ‌ظاهر ویرانگرش.

به دریا نگاه کن تا تمامی احساس مثبت‌اندیشی و

مثبت‌گرایی را یک‌جا در پهنه‌ی آبی و زیبای آن بیابی.

تو چون خوب به آن آبیِ آرام بنگری،

خواهی دید غرور را، آرامش را، تفکر را،

تلاطم را، اعتماد به ‌نفس را،

برتری و رجحان بی‌حد و حصر را و قدرت را

"قدرتی که در لابه‌لای امواج دریا نهفته است"

همان قدرتی که همواره در تو جریان دارد،

همان قدرتی که تو را قادر به انجام هر ناممکن می‌نماید

و تو هم‌چنان به دریا نگاه کن، می‌بینی؟

 


 

او هر چه دارد، از خویشتنِ خویش دارد؛

آرامش را، موج پرقدرت را

و هر آن‌چه که می‌خواهد داشته باشد، از خود دارد.

او آن‌قدر به توان خویش، پای‌بند پای‌بند است که

با دستان مهربان و بامحبت خویش،

موجی می‌سازد سرکش و جسور اما از جنس خویش،

خوب که به دریایِ بی‌کران بنگری

همین دریای به ‌ظاهر آرام،

چیزهایی در خود نهفته دارد که بسیاری از آدم‌ها

آن را مدت‌هاست در خویشتن خویش یا گم کرده‌اند

و یا به فراموشی سپرده‌اند.

آری، دریا سینه‌ای پرهمت و دلی مهربان و خالی از کینه دارد.

 

با آن‌که در بطن او، بخش عظیم و پیچیده‌ای از خلقت قادرِ بی‌مثال در جریان است،

او، اما آرام و مهربان، پذیرای تمامی خوبی‌های خلقت است

درست مثل برخی آدم‌های به ‌ظاهر آرام ،

که باطنی پرجوش‌ و خروش و سرشار از مهربانی و عاطفه را

سخاوتمندانه به همراه دارند و تا در پنهان آنان رخنه نکنی

پی به این راز بزرگ‌شان نخواهی برد،

چونان دریا که باید رنجِ غوطه‌ور شدن را

در اعماقش بر خویش همواره ساخته تا به زیبایی‌هایش

آن هم اندکی، آری فقط اندکی دست‌یابی.

 

 

به سخاوتمندی او نگاه کن،

به آن دوردست‌ها

به آن‌جا که خورشید "سرچشمه‌ی انرژی الهی"

خود را به نیمه‌ی دیگر زندگی رخ‌ می‌نمایاند

تا عدالتش در تابیدن رعایت شود.

به دریا نگاه کن و به دریا بیندیش.

تا آنجا که جزئی از دریا شوی.

خود را نه در کنار او و نه بر پهنه‌ی نیلگونش

که با دریا حس کن،

لابه‌لای جریانات مبهم آبی دریا همراه او

گاهی سر به اعماق تاریک و در عین حال شگفت‌‌انگیز

و زیبایش بسپار و گاه با امواج از دریا جدا شو

و به سوی آسمان پرواز کن؛ پروازی که از دریا جدایی‌ناپذیر

باشد؛

پایت بر آب‌های دریا و بال‌هایت گسترده

در افق زیبا و باز هم جسورانه به دریا نگاه کن

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ دی ۹۵ ، ۲۰:۰۵
barsam mohamadee
سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۷ ب.ظ

یلدا

 



بوی یلدا را می شنوی؟ انتهای خیابان آذر ...

باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...

قراری طولانی به بلندای یک شب ...

شب عشق بازی برگ و برف ...

پاییز چمدان به دست ایستاده؛ عزم رفتن دارد ...

آسمان بغض می کند، می بارد...

خدا هم می داند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست که دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن

می دهد ...

آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان می دوزد ...

دستی تکان می دهد ...

قدمی برمی دارد سنگین و سرد.

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز...

و تمام می شود ...

پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ، رفتنت به خیر ، سفرت بی خطر

پی نوشت

1

اوج زیبایی شب یلدا بوسه زدن بر دستان پدران خسته

و گونه مادران شکسته ایست

که با لبخند شیرینشان بهاری سرسبز را برایمان آرزو دارند

پدرا مادرا

یلدایتان سراسر بهاری باد

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۴۷
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

قرارمان این نبود



 

از اول هم قرارمان این نبود

فکرش را هم نکرده بودیم

اصلا قرار نبود کار به اینجا بکشد!

ما به هم قول داده بودیم،نه تو آدم بد قولی بودی نه من...

از کجا شروع شد

از کدام روز،از کدام لحظه سر قولمان نماندیم؟

از کجا شروع شد که حالا

تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که

وقتی به هم نگاه می کنیم

از خجالت سرخ شویم،

قرارمان این نبود!

یکدفعه چه اتفاقی افتاد که زیر قولمان زدیم

یکدفعه چه اتفاقی افتاد که عاشق هم شدیم؟؟

یکدفعه چه اتفاقی افتاد که دوستت دارم از زبانمان پرید؟

نه تو می دانی

و نه من

این ندانستن زیباترین سوال بی جواب دنیاست

و این ندانستن زیباترین سوال بی جواب دنیاست!


((صفا سلدوزی))

پی نوشت

یادم نیست پاییز بود که رفتی
یا رفتی که پاییز شد
یادم نیست
باران میزد که رفتی
یا رفتی که باران گرفت
تنها میدانم هنوز بعد از سال ها
در همان پاییز تلخ
خیس و خسته
تنها زیر باران مانده ام

رد پای عطر پاییز را میگیرم

کوچه به کوچه

رویا به رویا

در انتهای کوچه باغ به جای خالیت میرسم …

چه سخت است حضور عطر تو میان برگ های پاییز زده !

 

پائیز امسال هم رفتنی شد...

22:45:08

2016-12-19

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۹
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ب.ظ

با من از باران بگو





بامن ازروئیدن فانوس سبز

درشبستان های متروک امید

با من ازتمدید فرصتهای شیرین تربگو

هیبتم را راحت ساحل شکست

بامن ازآبی ترین شب های قایقران بگو

تاسحربرشانه های بی کسی

قصه تنهائی قو رابگو

می تراودسبزخندکوزه ات

بامن ازباران بگو

اشتباه میکنند بعضی ها

که اشتباه نمیکنند!

باید راه افتاد

مثل رودها

که بعضی به دریا میرسند

بعضی هم به دریا نمیرسند.

رفتن

هیچ ربطی به رسیدن ندارد.
که بعضی به دریا میرسند بعضی هم به دریا نمیرسند.

ما را می‌گردند

می‌گویند همراه خود چه دارید؟


ما فقط

رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.

پنهان نمی‌کنیم

چمدان‌های ما سنگین است،

اما فقط

رویاهایمان را با خود آورده‌ایم
از ریگ‌های ته جویبار شنیده‌ام

مهم نیست که مرا

از ملاقات ماه و گفت و گوی باران

بازداشته‌اند .

من برای رسیدن به آرامش

تنها به تکرار اسم تو

بسنده خواهم کرد ...

حالا آرام باش
سید علی صالحی

22:10:19
2016-12-18

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۶
barsam mohamadee
شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ب.ظ

سراب



سالهاست دیگر کسی ساده نیست

ساده نیست..

از همان وقتی که

دیوار کاهگلی رفت و

آجر و سنگ آمد..

از همان وقتی که ایوان شد بالکن..

-خانه شد آپارتمان..

و کم کم

انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود..

اما تو تغییر نکن!

تو خودت باش و نشان بده

آدمیت هنوز نفس میکشد..

هنوز میشــــود

روی کســـی حســـاب باز کرد آن هم از نوع مــادام العــمر...

هنوز هســتند کســـانی که میشــود به سرشـــان

قســـم راسـت خورد...

هنوز هست کسی که دل, بهانه ی

خوبیهایش را بگیرد هر از چند گاهی...

این کره خاکی غبار گرفته به بودنت

نیاز دارد..

22:07:31


2016-12-17

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۸
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ

من تو رو می خوام اونارو نمی خوام


 

 

عطر زرد گل یاس رو نمی خوام

 

 

نمره ی بیست کلاسو نمی خوام

 

من فقط واسه چش تو جون می دم

 

عاشقای بی حواسو نمی خوام

 

من تو رو می خوام اونارو نمی خوام

 

نفسم تویی هوارو نمی خوام

 

عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام

 

دوره گرد گل فروشو نمی خوام

 

اونی که چشاش به رنگ عسله

 

مجنون خونه به دوشو نمی خوام

 

من تو رو می خوام اونارو نمی خوام

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ آذر ۹۵ ، ۲۲:۴۶
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۲ ب.ظ

عقب نشینی نکن





عقب نشینی نکن

زمانیکه کارها به دشواری پیش می رود،

همانگونه که در آینده هم اینگونه خواهد بود،

هنگامیکه راهمان به نظر کاملا سر بالا می آید،

هنگامیکه اندوخته تان کم و قرض هایتان زیاد است،

و شما به جای خنده،آه می کشید،

و هنگامیکه غصه، امانتان را بریده است

اگر خواستید کمی استراحت کنید،ولی فرار نکنید

زندگی با این همه پیچ و خمش سخت و دشوار است،


همانگونه که هر یک از ما گه گاهی می آموزیم،

شکست به پیروزی بدل می شود.

کار هارا ول نکنیدگرچه آن ها به نظر آرام به پیش می روند.

ولی ممکن است در گام بعدی موفق شوید.

و شما هیچ وقت نمی توانید بگویید که کی موفق می شوید،

آن ممکن است به شما خیلی نزدیک باشد در حالیکه بسیار دور می نماید،

از این رو هر چه هدف دشوار تر باشد سخت تر تلاش کنید

زمانیکه استقامت به خرج می دهید،کار ها با ارزش تر جلوه می نمایند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۲
barsam mohamadee
سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۱ ب.ظ

بوسه های باران

 

 

 ای مهربان تر از برگ ، در بوسه های باران !


بیداری ستاره در چشم جویباران


آئینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل


لبخند گاهگاهت ، صبحِ ستاره باران


باز آ که در هوایت خاموشی جنونم


فریاد ها بر انگیخت از سنگ کوهساران


ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز!


کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران


گفتی : " به روزگاری مهری نشسته " گفتم :


بیرون نمی توان کرد " حتّی " به روزگاران


بیگانگی ز حد رفت ، ای آشنا مپرهیز !


زین عاشق پشیمان ، سر خیل شرمساران


پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند


دیوار زندگی را زین گونه یادگاران


وین نغمه ی محبت ، بعد از من و تو مانَد


تا در زمانه باقیست آواز باد و باران ..


" محمد رضا شفیعی کدکنی"

 

 


دریافت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۱
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ب.ظ

دو بال کوچک نارنجی

هیچ کس وسوسه اش نکرد. هیچ کس فریبش نداد.   

         او خودش سیب را از شاخه چید و گاز زد و نیم خورده دور انداخت.


او خودش از بهشت بیرون رفت و وقتی به پشت دروازه بهشت رسید،

ایستاد. انگار می خواست

چیزی بگوید.                    چیزی اما نگفت.

خدا دستش را گرفت و مشتی اختیار به او داد و گفت: برو؛ زیرا که

اشتباه کردی.  اما اینجا خانه ی توست هر وقت که برگردی؛ و فراموش

نکن که از اشتباه به

آمرزش راهی هست.


او رفت و شیطان مبهوت نگاهش می کرد.       

          شیطان کوچک تر از آن بود که او را به کاری وادار کند. شیطان

موجود بیچاره ای بود که در

کیسه اش جز مشتی گناه چیزی نداشت.


او رفت اما نه مثل شیطان مغرورانه تا گناه کند، او رفت تا کودکانه

اشتباه کند.


او به زمین آمد و اشتباه کرد. بارها و بارها ،اشتباه کرد.   

          مثل فرشته ی بازیگوشی که گاهی دری را بی اجازه باز می کند،

یا دستش به چیزی می خورد و آن را می اندازد.     فرشته ای سر به

هوا که گاهی سر می خورد.       می افتد و دست و پایش را می شکند.


اشتباه های کوچک او مثل لباس های نامناسب او بود که گاهی کسی

به تن می کند.                                                اما ما همیشه تنها

لباسش را دیدیم و هرگز قلبش را ندیدیم که زیر پیراهنش بود.

                ما از هر اشتباه او سنگی ساختیم و به سمتش پرتاب کردیم.

سنگ های ما روحش را خط خطی کرد و ما نفهمیدیم


اما یک روز او بی آنکه چیزی بگوید، لباس های نامناسبش را از تن

درآورد و اشتباه های کوچکش را دور انداخت و ما دیدیم که او دو بال

کوچک نارنجی هم دارد؛ دو بال کوچک که سالها از ما پنهان کرده بود، 

   و پر زد مثل پرنده ای که به آشیانه اش بر می گردد.  

        او به بهشت برگشت و حالا هر صبح وقتی خورشید طلوع می کند،

صدایش را می شنویم.                                       زیرا او قناری کوچکی

است که روی انگشت خدا آواز می خواند.

عرفان نظر آهاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۹
barsam mohamadee
شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ب.ظ

سلام....

من , زاده آذر ماه اخر پائیزم"

محبت های بی دریغتان را ارج می نهم .

خدایا مبادا در خاطر کسی آید که برای عزیزتر شدنم رفتن را بر گزیدم

  که تو خود گواه منی..

از تو خواستم که مرا یاری کنی که آنچه تو بر دلم جاری می سازی , بر

زبان قلمم جاری گردد.

گویا خدای مهربانم ,  محبت شما  عزیزان  را در دلم جاری ساخت  که دوباره قلمم بی تاب نوشتنتان گشت و مرا  اینگونه  بی تاب کرد.



دوباره خواهم نوشت پر احساس تر از پیش...

می نویسم : 

         "  ســـــــــــــــــــــــــلام  "

"سلامی دوباره " بر دلِ بی آلایشتان ...

 " سلامی دوباره " بر برگ های سبز و شبنم زده ی درخت تنومندِ

محبتان...

" سلامی دوباره " بر آنانکه با نبودن کسی  , بودنش  را از یاد نخواهند

برد...

لیک به خود قول دادم که این بار ,

" طوری از کنار زندگی  بگذرم که  نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه

این دلِ ناماندگارِ"

محبت بی دریغتان را سپاس می گویم  وبا زبانی قاصر از بیان آن از نو

برایتان می نویسم:

        "  ســـــــــــــــــــــــــلام  "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۷
barsam mohamadee