آنچه گذشت

هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من
  • آنچه گذشت

    هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من

مشخصات بلاگ
آنچه گذشت

تمام افرادی که به موفقیتی بزرگ دست یافته‌اند، حداقل یک بار تا یک قدمی سقوط رفته اند، و برخی از آن‌ ها حتی سقوط کرده و دوباره برخواسته‌ اند.
همه به شما می‌گویند: “روز خوبی داشته باشید”. اما حقیقت این است که هیچ‌ کس نمی‌ تواند روز خوبی داشته باشد… اما می‌ تواند آن را خلق کند!
روزهای خوب را باید ساخت… اضطراب فردا را خالی از اندوه نمی‌کند، بلکه امروز را خالی از قدرت می‌ نماید.

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰۴ مطلب توسط «barsam mohamadee» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

گل پونه ها

گل پونه ها

 

گل پونه ها

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۹
barsam mohamadee
جمعه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ق.ظ

خدا حافظ




دیگه دیره واسه موندن ،

دارم از پیش تو میرم
جدایی سهم
دستامه ،

 که دستاتو نمیگیرم


تو این بارون تنهایی ،

دارم میرم خداحافظ


شده این
قصه تقدیرم ،

 چه دلگیرم خداحافظ


دیگه دیره واسه موندن ،

 دارم از پیش تو
میرم
جدایی سهم دستامه ،

که دستاتو نمیگیرم


تو این بارون تنهایی ،

دارم میرم


خداحافظ


شده این قصه تقدیرم ،

 چه دلگیرم

خداحافظ


دیگه دیره دارم میرم ،

 چه قدر
این لحظه هاسخته


جدایی از تو کابوسه ،

 

 شبیه مرگ بی وقته


دارم تو ساحل


چشمات ،

 دیگه آهسته گم میشم


برام جایی تو دنیا نیست ،

تو اوج قصه گم میشم


دیگه دیره دارم میرم ،

 برام جایی تو دنیا نیست


به غیر از اشک تنهایی ،

 تو چشمم چیزی پیدا نیست


باید باور کنم بی تو ،

 شبیه مرگ تقدیرم


سکوت من پر از بغض ،

دیگه دیره دارم میرم


خداحافظ….

خدا حافظ

Liebe Skylark

 

wünsche dir Gesundheit, Freude, Erfolg und das Glück

Dein kleiner Bruder .......Barsam

22:49:15

2017-02-09

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۲
barsam mohamadee
چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۴۶ ق.ظ

من سردم است

من سردم است

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد

ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟

 نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد

و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند

چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟

من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم

من سردم است و میدانم

که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی

جز چند قطره خون

چیزی به جا نخواهد ماند

خطوط را رها خواهم کرد

و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد

و از میان شکلهای هندسی محدود

به پهنه های حسی وسعت

پناه خواهم برد

من عریانم عریانم عریانم

مثل سکوتهای میان کلام های محبت عریانم

 

 

پ ن 1 :

ای یار نازنین !

 

ما باد را هرگز نکاشتیم که طوفان دِرو کنیم !

 

ما بذر کاشتیم ...

 

همت گماشتیم ...

 

که تا روید از زمین

 

امّا شبی که جشن دِرو گرم گشته بود

 

در آن بزمِ دلنشین

 

ناگه حرامیان ...

 

چه بگویم دگر ...

 

همین ... !

 

- حمید مصدق -

پ ن:2

 

هر وقت مشکلی داشتی

 

زنگ بزن !

 

هر وقت مشکلی داشتی که کوه

 

از تکلم آن عاجز بود

 

بی خبرم نگذار !

 

من بعد از مرگ

 

باز هم همین حوالی تو

 

پرسه می زنم ...

 

- سیدعلی صالحی -

 

01:58:25

2017-01-18



 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۹ دی ۹۵ ، ۰۲:۴۶
barsam mohamadee
جمعه, ۳ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ

دریا باش(2)

با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به

دریانگاه کن.

پایت بر آب‌های دریا و بال‌هایت گسترده در

افق زیبا

و باز هم

جسورانه به دریا نگاه کن.

دریا باش

حالا دیگر باید خودت را جزئی از دریا بدانی،

آری اگر خوبِ خوب در خود غوطه‌ور شوی.

می‌بینی حالا خود تو هم دریایی،

دریایی زیباتر از این دریایی که تا به حال نظاره گرش بودی.

 

تو دیگر دریا شده‌ای؛

آبی‌تر، آرام‌تر، تو دریایی شده‌ای؛ آبی آرام،

زیبای غرورانگیز،

جسور مهربان، قدرتمندی بامعرفت و پرتلاطمی امن؛

 

تو دیگر دریایی هستی آبی‌تر، سخاوتمندتر،

قوی‌تر و زیباتر، هروقت خوب به خوبی‌های

اطرافت نگاه کنی،

خیلی بهتر از آن‌ها خواهی شد یعنی

می‌بینی که تو هم دارای همه‌ی آن

خوبی‌هایی هستی

 

که محو تماشای‌شان می‌باشی.

باور کن تو حالا از دریا هم دریاتر شده‌ای،

دریایی که می‌داند و می‌بیند و می‌فهمد که

دریاست.

دریایی که می‌داند زیباست، قدرتمند است،

مفید است، خلقتش بی‌عیب و نقص و

هدفمند است،

 

آمده‌ایم که دریا باشیم با تمامی خوبی‌ها.

 

 

 

قدرتی که دریا دارد، غیرقابل تصور است ولی

ولی او به ساحلِ آرمیده در کنارش ظلم نمی‌کند،

با او یار و همراه است، به زیباترین شکل ممکن،

همدیگر را مهربانانه و خالی از هر کینه و

عداوتی در آغوش می گیرد.

 

سرودهای عاشقانه‌ی دریا و ساحل را،

آن‌ها در کنار هم ترانه‌ی آرامش و آسایش

می‌خوانند.

نه دریا فخر به بزرگی و پهناوری و دارندگی‌اش می ورزد.

 

و نه ساحل به کوچکی‌اش سر خجلت فرود می‌آورد،

نه دریا بر ساحل خشم می‌گیرد نه ساحل بر دریا سخت؛

 

هر موجی که به ساحل می‌آید، حاوی پیام

مهربانانه‌ی دریاست

"صدها و هزاران هزار سرود و ترانه‌ی مهر،

عشق و دوستی"

 

و هر موجی که از ساحل به دریا بازمی‌گردد،

حامل

بهترین و عاطفی‌ترین پاسخ‌هاست.

 

 

دوست خوب من، به دریا نگاه کن و دریا شو

چون دریا، آرام، زیبا، قدرتمند، مهربان و سخاوتمند.

حالا دیگر به ‌جای نگاه کردن به دریا، خودت دریا

باش. همان‌ گونه آرام، به همان اندازه مقتدر ومهربان.

23:04:31

2016-12-23

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۶
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ب.ظ

دریا باش (1)

 

با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن،

هر آنچه که در خود می‌جویی را

در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت.

موسیقی عاشقانه‌ی دریا

چه در آرامش زیبایش و چه در امواج سهمگینِ

و به ‌ظاهر ویرانگرش.

به دریا نگاه کن تا تمامی احساس مثبت‌اندیشی و

مثبت‌گرایی را یک‌جا در پهنه‌ی آبی و زیبای آن بیابی.

تو چون خوب به آن آبیِ آرام بنگری،

خواهی دید غرور را، آرامش را، تفکر را،

تلاطم را، اعتماد به ‌نفس را،

برتری و رجحان بی‌حد و حصر را و قدرت را

"قدرتی که در لابه‌لای امواج دریا نهفته است"

همان قدرتی که همواره در تو جریان دارد،

همان قدرتی که تو را قادر به انجام هر ناممکن می‌نماید

و تو هم‌چنان به دریا نگاه کن، می‌بینی؟

 


 

او هر چه دارد، از خویشتنِ خویش دارد؛

آرامش را، موج پرقدرت را

و هر آن‌چه که می‌خواهد داشته باشد، از خود دارد.

او آن‌قدر به توان خویش، پای‌بند پای‌بند است که

با دستان مهربان و بامحبت خویش،

موجی می‌سازد سرکش و جسور اما از جنس خویش،

خوب که به دریایِ بی‌کران بنگری

همین دریای به ‌ظاهر آرام،

چیزهایی در خود نهفته دارد که بسیاری از آدم‌ها

آن را مدت‌هاست در خویشتن خویش یا گم کرده‌اند

و یا به فراموشی سپرده‌اند.

آری، دریا سینه‌ای پرهمت و دلی مهربان و خالی از کینه دارد.

 

با آن‌که در بطن او، بخش عظیم و پیچیده‌ای از خلقت قادرِ بی‌مثال در جریان است،

او، اما آرام و مهربان، پذیرای تمامی خوبی‌های خلقت است

درست مثل برخی آدم‌های به ‌ظاهر آرام ،

که باطنی پرجوش‌ و خروش و سرشار از مهربانی و عاطفه را

سخاوتمندانه به همراه دارند و تا در پنهان آنان رخنه نکنی

پی به این راز بزرگ‌شان نخواهی برد،

چونان دریا که باید رنجِ غوطه‌ور شدن را

در اعماقش بر خویش همواره ساخته تا به زیبایی‌هایش

آن هم اندکی، آری فقط اندکی دست‌یابی.

 

 

به سخاوتمندی او نگاه کن،

به آن دوردست‌ها

به آن‌جا که خورشید "سرچشمه‌ی انرژی الهی"

خود را به نیمه‌ی دیگر زندگی رخ‌ می‌نمایاند

تا عدالتش در تابیدن رعایت شود.

به دریا نگاه کن و به دریا بیندیش.

تا آنجا که جزئی از دریا شوی.

خود را نه در کنار او و نه بر پهنه‌ی نیلگونش

که با دریا حس کن،

لابه‌لای جریانات مبهم آبی دریا همراه او

گاهی سر به اعماق تاریک و در عین حال شگفت‌‌انگیز

و زیبایش بسپار و گاه با امواج از دریا جدا شو

و به سوی آسمان پرواز کن؛ پروازی که از دریا جدایی‌ناپذیر

باشد؛

پایت بر آب‌های دریا و بال‌هایت گسترده

در افق زیبا و باز هم جسورانه به دریا نگاه کن

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ دی ۹۵ ، ۲۰:۰۵
barsam mohamadee
سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۷ ب.ظ

یلدا

 



بوی یلدا را می شنوی؟ انتهای خیابان آذر ...

باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...

قراری طولانی به بلندای یک شب ...

شب عشق بازی برگ و برف ...

پاییز چمدان به دست ایستاده؛ عزم رفتن دارد ...

آسمان بغض می کند، می بارد...

خدا هم می داند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست که دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن

می دهد ...

آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان می دوزد ...

دستی تکان می دهد ...

قدمی برمی دارد سنگین و سرد.

کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز...

و تمام می شود ...

پاییز ای آبستن روزهای عاشقی ، رفتنت به خیر ، سفرت بی خطر

پی نوشت

1

اوج زیبایی شب یلدا بوسه زدن بر دستان پدران خسته

و گونه مادران شکسته ایست

که با لبخند شیرینشان بهاری سرسبز را برایمان آرزو دارند

پدرا مادرا

یلدایتان سراسر بهاری باد

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۴۷
barsam mohamadee
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

قرارمان این نبود



 

از اول هم قرارمان این نبود

فکرش را هم نکرده بودیم

اصلا قرار نبود کار به اینجا بکشد!

ما به هم قول داده بودیم،نه تو آدم بد قولی بودی نه من...

از کجا شروع شد

از کدام روز،از کدام لحظه سر قولمان نماندیم؟

از کجا شروع شد که حالا

تنها کاری که از دستمان بر می آید این است که

وقتی به هم نگاه می کنیم

از خجالت سرخ شویم،

قرارمان این نبود!

یکدفعه چه اتفاقی افتاد که زیر قولمان زدیم

یکدفعه چه اتفاقی افتاد که عاشق هم شدیم؟؟

یکدفعه چه اتفاقی افتاد که دوستت دارم از زبانمان پرید؟

نه تو می دانی

و نه من

این ندانستن زیباترین سوال بی جواب دنیاست

و این ندانستن زیباترین سوال بی جواب دنیاست!


((صفا سلدوزی))

پی نوشت

یادم نیست پاییز بود که رفتی
یا رفتی که پاییز شد
یادم نیست
باران میزد که رفتی
یا رفتی که باران گرفت
تنها میدانم هنوز بعد از سال ها
در همان پاییز تلخ
خیس و خسته
تنها زیر باران مانده ام

رد پای عطر پاییز را میگیرم

کوچه به کوچه

رویا به رویا

در انتهای کوچه باغ به جای خالیت میرسم …

چه سخت است حضور عطر تو میان برگ های پاییز زده !

 

پائیز امسال هم رفتنی شد...

22:45:08

2016-12-19

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۹
barsam mohamadee
يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ب.ظ

با من از باران بگو





بامن ازروئیدن فانوس سبز

درشبستان های متروک امید

با من ازتمدید فرصتهای شیرین تربگو

هیبتم را راحت ساحل شکست

بامن ازآبی ترین شب های قایقران بگو

تاسحربرشانه های بی کسی

قصه تنهائی قو رابگو

می تراودسبزخندکوزه ات

بامن ازباران بگو

اشتباه میکنند بعضی ها

که اشتباه نمیکنند!

باید راه افتاد

مثل رودها

که بعضی به دریا میرسند

بعضی هم به دریا نمیرسند.

رفتن

هیچ ربطی به رسیدن ندارد.
که بعضی به دریا میرسند بعضی هم به دریا نمیرسند.

ما را می‌گردند

می‌گویند همراه خود چه دارید؟


ما فقط

رویاهایمان را با خود آورده‌ایم.

پنهان نمی‌کنیم

چمدان‌های ما سنگین است،

اما فقط

رویاهایمان را با خود آورده‌ایم
از ریگ‌های ته جویبار شنیده‌ام

مهم نیست که مرا

از ملاقات ماه و گفت و گوی باران

بازداشته‌اند .

من برای رسیدن به آرامش

تنها به تکرار اسم تو

بسنده خواهم کرد ...

حالا آرام باش
سید علی صالحی

22:10:19
2016-12-18

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۶
barsam mohamadee
شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ب.ظ

سراب



سالهاست دیگر کسی ساده نیست

ساده نیست..

از همان وقتی که

دیوار کاهگلی رفت و

آجر و سنگ آمد..

از همان وقتی که ایوان شد بالکن..

-خانه شد آپارتمان..

و کم کم

انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود..

اما تو تغییر نکن!

تو خودت باش و نشان بده

آدمیت هنوز نفس میکشد..

هنوز میشــــود

روی کســـی حســـاب باز کرد آن هم از نوع مــادام العــمر...

هنوز هســتند کســـانی که میشــود به سرشـــان

قســـم راسـت خورد...

هنوز هست کسی که دل, بهانه ی

خوبیهایش را بگیرد هر از چند گاهی...

این کره خاکی غبار گرفته به بودنت

نیاز دارد..

22:07:31


2016-12-17

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۸
barsam mohamadee
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ

من تو رو می خوام اونارو نمی خوام


 

 

عطر زرد گل یاس رو نمی خوام

 

 

نمره ی بیست کلاسو نمی خوام

 

من فقط واسه چش تو جون می دم

 

عاشقای بی حواسو نمی خوام

 

من تو رو می خوام اونارو نمی خوام

 

نفسم تویی هوارو نمی خوام

 

عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام

 

دوره گرد گل فروشو نمی خوام

 

اونی که چشاش به رنگ عسله

 

مجنون خونه به دوشو نمی خوام

 

من تو رو می خوام اونارو نمی خوام

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۵ آذر ۹۵ ، ۲۲:۴۶
barsam mohamadee